محمدرضا جوادی پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵

۶ + ۰ -

دلم را هوای کربلا کرده انشالا سال دیگه به زیارتت میام

بانوی من،زینب.. چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵

۱۰ + ۱ -

سر داشتی و دامن مادر نداشتی/تا مادرت رسید،دگر سر نداشتی/نازم به غیرتت،که به بالای نیزه نیز/چشم از خیام و اهل حرم برنداشتی...

بانوی من،زینب دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵

۷ + ۱ -

از همه ی شمایی که برای مظلومیت حسین‏(ع‏) و دردانه های پرپرش علی اصغر‏(ع‏) ،‏ علی اکبر‏(ع‏)،و رقیه‏(س‏) اشک میریزید التماس دعا دارم.برای دل تبدار من و شفای فرزند بیمارم دعا کنید...به حق دل پاره پاره ی رباب،خدایا...هیچ مادری رو با رنج فرزندش امتحان نکن...

مصطفی یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۶ + ۱ -

صلی الله علیک یا ابا عبدالله
الهم ارزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و شفاعته فی الآخرة
بسیار بسیار عالی

سید رضا یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۷ + ۲ -

با سلام انشاالله خداوند همیش شمارا سلامت وموفق در طول عمرتان در پناه آقا اباعبدالله نگهدار باشد

بانوی من،زینب... یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۴ + ۱ -

از اول محرم بیقرار بوده ام تا امروز.شعله ای در جانم افتاده که مباد خاموش شود.با نوحه ی ‏‏(تن پر ستاره خداحافظ‏) بسیار گریه کردم.خداوند به شما عزت و سربلندی بدهد..اشعاری که فرستاده ام سروده هایم هستند که همگی عنایات اباعبدالله‏(ع‏) است به من کمترین.

بانوی من، زینب... یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۴ + ۱ -

اين دستهء گل كه اينچنين افتاده ست/داغى ست كه بر دل زمين افتاده ست/زان روز كه مشك آب افتاد به خاك/پيشانى كائنات چين افتاده ست

بانوی من،زینب... یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۳ + ۱ -

مى چرخد و مى غرد ومى مويد آب/لب تشنه شده ست و آب مى جويدآب/يك روز نگاه ماه افتاد بر آب/عمريست از آفتاب مى گويد آب

بانوی من،زینب... یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۴ + ۱ -

مرد تكرار ناپذير عباس/ بوسه باران تيغ و تير عباس/درنورديد روح دريا را/زير گامش كشيد صحرا را/با وضو آمد آب در مشتش/بوسه زد رود بر سر انگشتش/تشنگى را غلاف كرد عباس/عشق را اعتراف كرد عباس/ماه گرم طواف شمشيراست/آب مست مصاف شمشير است/آفتاب آمد آسمان بردوش/زخمهاى شريعه در آغوش/مرد در سينه يك محرم داشت/آب يك مشك آبرو كم داشت/آفتاب آمد و علم افتاد/شعله درخرمن حرم افتاد/....نفس كوچه باغشان روشن/تا قيامت چراغشان روشن

بانوی من،زینب.... یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

۲ + ۱ -

از همان روز،كه بر شانهءخورشيد،اصغر/آيه در آيه درخشيد،و تابيد،اصغر/چارده قرن،و دستان تو بر گهواره ست/چارده قرن گذشته ست و نخوابيد اصغر...