پایان جدایی
به پایان آمد جدایی / چقدر ای دشت آشنایی
ز راه دوری میآیند اینک پرستوهای مهاجر
چهل منزل غصه دارند / به سینه صد قصه دارند
چه غمها با دیدنت ای صحرای خون میآید به خاطر
کو دلسِتان من / آن مهربان من / آرام جان من
حسین
رها کن تا خون بگرییم / چو چشم مجنون بگرییم
که خاک خونینت ای صحرا دفتر سرخ خاطرات است
یکی میجوید پدر را / یکی میخواند پسر را
یکی چشمان پر از اشکش خیره امواج فرات است
کو دلسِتان من / آن مهربان من / آرام جان من
حسین
ز داغ تو دل حزین است / به یادت چله نشین است
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
سپردم دل را به جاده / میایم پای پیاده
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
دمادم در جستجوییم / لبالب از آرزوییم
فدای اصغر فدای اکبر فدای عباس اوییم
مبادا روزی بیاید / که آقا تنها بماند
که هل من ناصر بگوید مولا و ما لبیکی نگوییم
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
بلاجوی کربلاییم / علمداران ولاییم
همه مستان «ألست»یم و پای عهد «قالوا بلا»ییم
پریشانیم و پشیمان / که جا ماندیم از شهیدان
ببین آنان تا کجا رفتند و پس از آنان ما کجاییم
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
ز راه دوری میآیند اینک پرستوهای مهاجر
چهل منزل غصه دارند / به سینه صد قصه دارند
چه غمها با دیدنت ای صحرای خون میآید به خاطر
کو دلسِتان من / آن مهربان من / آرام جان من
حسین
رها کن تا خون بگرییم / چو چشم مجنون بگرییم
که خاک خونینت ای صحرا دفتر سرخ خاطرات است
یکی میجوید پدر را / یکی میخواند پسر را
یکی چشمان پر از اشکش خیره امواج فرات است
کو دلسِتان من / آن مهربان من / آرام جان من
حسین
ز داغ تو دل حزین است / به یادت چله نشین است
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
سپردم دل را به جاده / میایم پای پیاده
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
دمادم در جستجوییم / لبالب از آرزوییم
فدای اصغر فدای اکبر فدای عباس اوییم
مبادا روزی بیاید / که آقا تنها بماند
که هل من ناصر بگوید مولا و ما لبیکی نگوییم
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
بلاجوی کربلاییم / علمداران ولاییم
همه مستان «ألست»یم و پای عهد «قالوا بلا»ییم
پریشانیم و پشیمان / که جا ماندیم از شهیدان
ببین آنان تا کجا رفتند و پس از آنان ما کجاییم
مهرت در جان من / داغت مهمان من / دردت درمان من
حسین
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
نظرات