دل من به یاد تو چله نشینه، یکی از پیاده های اربعینه
دل من، به یاد تو چله نشینه
یکی از پیاده های اربعینه
محبتت سرشت من، زیارتت بهشت من
شهید شدن به عشق تو، ایشالله سرنوشت من
خسته م، شبیه حر از این بار گناه
موندم، چیکار کنم با این روی سیاه
ای کاش شهید تو بشم با یه نگاه
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
نفسام، تا جون دارم نذر تو باشه
نکنه دلم یه دم از تو جدا شه
عشق و غم تو مثل خون، جاریه تو رگم حسین
این نفسارو نمی خوام، اگه یه روز نگم حسین
دل رو، می خوام برای آتیش غمت
چشمو، برای گریه کنج حرمت
جون رو، برای جون دادن پا علمت
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
به خدا، جواب خوبیا بدی نیست
زیر پا، جای گل محمدی نیست
این نفسای آخره، اسم خدا رو میبره
خدا میدونه اون گلو، بوسه گه پیمبره
خنجر، کجا و بوسه بر حنجر تو
پیش، نگاه خسته خواهر تو
ای کاش، سرت به روی نیزه سر تو
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
شاعر: محمد مهدی سیار
یکی از پیاده های اربعینه
محبتت سرشت من، زیارتت بهشت من
شهید شدن به عشق تو، ایشالله سرنوشت من
خسته م، شبیه حر از این بار گناه
موندم، چیکار کنم با این روی سیاه
ای کاش شهید تو بشم با یه نگاه
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
نفسام، تا جون دارم نذر تو باشه
نکنه دلم یه دم از تو جدا شه
عشق و غم تو مثل خون، جاریه تو رگم حسین
این نفسارو نمی خوام، اگه یه روز نگم حسین
دل رو، می خوام برای آتیش غمت
چشمو، برای گریه کنج حرمت
جون رو، برای جون دادن پا علمت
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
به خدا، جواب خوبیا بدی نیست
زیر پا، جای گل محمدی نیست
این نفسای آخره، اسم خدا رو میبره
خدا میدونه اون گلو، بوسه گه پیمبره
خنجر، کجا و بوسه بر حنجر تو
پیش، نگاه خسته خواهر تو
ای کاش، سرت به روی نیزه سر تو
«یابن الزهرا، کربلایی کن این دل را»
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات