عمه جان دارن عمو رو می کشن
عمه زینب، شلوغه دور ذوالجناح
چرا نمیزنه به قلب اون سپاه
گرد و غبار خوابید، ببین خالیه زین
تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین
بذار برم، رها کن دست من
جمع شدنو، عمومو میزنن
چطور آخه، فردا نگا کنم
تو چشمای بابام حسن!؟
(عمه جان دارن عمو رو میکشن)
آخر شدم، رزمنده سپاه تو
دست منم، قلم شده تو راه تو
دست منم جدا شده مث عمو
منم میگم والله ان قطعتموا
شکر خدا، رها شدم ز غم
پیش بابا، چه رو سفید شدم
چه خوبه که، منم شبیه اصغرت
تو آغوشت شهید شدم
(عموجان، منم فدایی توام)
چرا نمیزنه به قلب اون سپاه
گرد و غبار خوابید، ببین خالیه زین
تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین
بذار برم، رها کن دست من
جمع شدنو، عمومو میزنن
چطور آخه، فردا نگا کنم
تو چشمای بابام حسن!؟
(عمه جان دارن عمو رو میکشن)
آخر شدم، رزمنده سپاه تو
دست منم، قلم شده تو راه تو
دست منم جدا شده مث عمو
منم میگم والله ان قطعتموا
شکر خدا، رها شدم ز غم
پیش بابا، چه رو سفید شدم
چه خوبه که، منم شبیه اصغرت
تو آغوشت شهید شدم
(عموجان، منم فدایی توام)
نظرات