شهادت جون غلام سیدالشهدا (ع) و دعای حضرت بر وی
منبع: مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص: 67
وَ كَانَ أَصْحَابُ الْحُسَيْنِ يَتَسَابَقُونَ إِلَى الْقِتَالِ بَيْنَ يَدَيْه..
ترجمه: یاران امام حسین علیه السلام برای نبرد پیش روی او بر یکدیگر سبقت می جستند...
منبع: مسند احمد بن حنبل، ج5 ص 454
(بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت نیز این روایت را نقل کرده اند. مانند: طبرانی در معجم الکبیر، ابن اثیر جزری در اسد الغابة، ابن کثیر در البدایة و النهایة، ابن حجر در الاصابه، ابن عبد ربه اندلسی در الاستیعاب ، ، بیهقی در دلائل النبوة و....)
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رَأَيْتُ النَّبِيَّ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ ذَاتَ يَوْمٍ نِصْفَ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ بِيَدِهِ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ قَالَ هَذَا دَمُ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمِ فَأُحْصِي بِذَلِكَ الْوَقْتِ فَوَجَدْتُهُ قُتِلَ ذَلِكَ الْيَوْم...
ترجمه: ابن عباس گويد: من حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم در حالى كه غبار آلود بود و در دستش شيشه اى پر از خون داشت، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت گردد اين شيشه چيست؟ فرمودند: اين خون حسين و ياران اوست كه از زمين جمع كردهام، من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود كه سيد الشهداء عليه السّلام به شهادت رسيده بودند.
روضه جون مولی ابی ذر غلام امام حسین (علیه السلام):
شیخ طوسی در رجال خویش راجع به جون نوشته:
رجال شیخ طوسی، ص 99
و کانَ عبداً اسوداً مِن اصحابِ الامام الحسین
ترجمه: وی برده سیاهی بود از اصحاب امام حسین علیه السلام.
منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص: 108
ثُمَّ بَرَزَ جُونٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ وَ كَانَ عَبْداً أَسْوَدَ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَنْتَ فِي إِذْنٍ مِنِّي فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَباً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِيقِنَا فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِي الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَكُمْ وَ فِي الشِّدَّةِ أَخْذُلُكُمْ وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ فَتَطِيبَ رِيحِي- وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ ثُمَّ قَاتَلَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ حَتَّى قُتِلَ.
ترجمه: سپس جون كه غلام آزاد شده ابوذر بود و غلام سياه چهرهاى بود برای جنگ بيرون آمد. امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو اینک آزادی. راه خويش را بگير و از اين سرزمين برو؛ تو براى آسايش و راحتى و تأمين زندگى و امنيّت، همراهى ما را برگزيدهاى، خود را در راه ما به سختی نینداز. جون پاسخ داد: من در روز خوشى كاسه ليس شما خاندان باشم و در روز سختى دست از يارى شما بردارم؟ بخدا قسم من خود می دانم كه بدبو و پست فطرت و سياه چهرهام! اجازه دهيد تا بوى بهشت و نسيم دل انگيز آن بر من وزيدن كند تا هم پيكرم عطرآگين گردد و هم چهره تيرهام به سفيدى گرايد. نه به خدا دست از شما خاندان بر ندارم تا اين خون سياه من با خونهاى شما آميخته گردد سپس جنگ كرد تا شهيد شد. رضوان اللَّه عليه.
منبع: بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج45، ص 23
فوقف عليه الحسين علیه السلام و قال اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. وَ رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى- فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ- يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ.
ترجمه: امام حسين عليه السلام به بالين او آمد و فرمود: بار خدايا! صورت وى را سفيد و بوى او را نيكو گردان و او را با ابرار محشور بفرما و بين او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه عليهم اجمعين شناسائى و آشنایی برقرار بفرما! امام محمّد باقر علیه السلام از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت مي كند كه فرمود: هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.
غزل مرثیه:
ای اشک اول و نفس آخرم حسین
ای سایه کرامت تو بر سرم حسین
من باورم شده که فدای تو می شوم
باور مکن که بگذرم از باورم حسین
تا بزم روضه های محرم مرا ببر
در من بدم که آتش خاکسترم حسین
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم
گودال، تل، عطش، دل زینب، حرم، حسین
حالا برای پیرهنت گریه میکنم
با خواهرت کنار تنت گریه میکن
شاعر: حسین خدایار
وَ كَانَ أَصْحَابُ الْحُسَيْنِ يَتَسَابَقُونَ إِلَى الْقِتَالِ بَيْنَ يَدَيْه..
ترجمه: یاران امام حسین علیه السلام برای نبرد پیش روی او بر یکدیگر سبقت می جستند...
منبع: مسند احمد بن حنبل، ج5 ص 454
(بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت نیز این روایت را نقل کرده اند. مانند: طبرانی در معجم الکبیر، ابن اثیر جزری در اسد الغابة، ابن کثیر در البدایة و النهایة، ابن حجر در الاصابه، ابن عبد ربه اندلسی در الاستیعاب ، ، بیهقی در دلائل النبوة و....)
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رَأَيْتُ النَّبِيَّ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ ذَاتَ يَوْمٍ نِصْفَ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ بِيَدِهِ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ قَالَ هَذَا دَمُ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمِ فَأُحْصِي بِذَلِكَ الْوَقْتِ فَوَجَدْتُهُ قُتِلَ ذَلِكَ الْيَوْم...
ترجمه: ابن عباس گويد: من حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم در حالى كه غبار آلود بود و در دستش شيشه اى پر از خون داشت، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت گردد اين شيشه چيست؟ فرمودند: اين خون حسين و ياران اوست كه از زمين جمع كردهام، من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود كه سيد الشهداء عليه السّلام به شهادت رسيده بودند.
روضه جون مولی ابی ذر غلام امام حسین (علیه السلام):
شیخ طوسی در رجال خویش راجع به جون نوشته:
رجال شیخ طوسی، ص 99
و کانَ عبداً اسوداً مِن اصحابِ الامام الحسین
ترجمه: وی برده سیاهی بود از اصحاب امام حسین علیه السلام.
منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص: 108
ثُمَّ بَرَزَ جُونٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ وَ كَانَ عَبْداً أَسْوَدَ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَنْتَ فِي إِذْنٍ مِنِّي فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَباً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِيقِنَا فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِي الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَكُمْ وَ فِي الشِّدَّةِ أَخْذُلُكُمْ وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ فَتَطِيبَ رِيحِي- وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ ثُمَّ قَاتَلَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ حَتَّى قُتِلَ.
ترجمه: سپس جون كه غلام آزاد شده ابوذر بود و غلام سياه چهرهاى بود برای جنگ بيرون آمد. امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو اینک آزادی. راه خويش را بگير و از اين سرزمين برو؛ تو براى آسايش و راحتى و تأمين زندگى و امنيّت، همراهى ما را برگزيدهاى، خود را در راه ما به سختی نینداز. جون پاسخ داد: من در روز خوشى كاسه ليس شما خاندان باشم و در روز سختى دست از يارى شما بردارم؟ بخدا قسم من خود می دانم كه بدبو و پست فطرت و سياه چهرهام! اجازه دهيد تا بوى بهشت و نسيم دل انگيز آن بر من وزيدن كند تا هم پيكرم عطرآگين گردد و هم چهره تيرهام به سفيدى گرايد. نه به خدا دست از شما خاندان بر ندارم تا اين خون سياه من با خونهاى شما آميخته گردد سپس جنگ كرد تا شهيد شد. رضوان اللَّه عليه.
منبع: بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج45، ص 23
فوقف عليه الحسين علیه السلام و قال اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. وَ رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى- فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ- يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ.
ترجمه: امام حسين عليه السلام به بالين او آمد و فرمود: بار خدايا! صورت وى را سفيد و بوى او را نيكو گردان و او را با ابرار محشور بفرما و بين او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه عليهم اجمعين شناسائى و آشنایی برقرار بفرما! امام محمّد باقر علیه السلام از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت مي كند كه فرمود: هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.
غزل مرثیه:
ای اشک اول و نفس آخرم حسین
ای سایه کرامت تو بر سرم حسین
من باورم شده که فدای تو می شوم
باور مکن که بگذرم از باورم حسین
تا بزم روضه های محرم مرا ببر
در من بدم که آتش خاکسترم حسین
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم
گودال، تل، عطش، دل زینب، حرم، حسین
حالا برای پیرهنت گریه میکنم
با خواهرت کنار تنت گریه میکن
شاعر: حسین خدایار
نظرات