تو را صدا زد امام و ای کاش...
مگرنه هنگام یاری اش بود؟ چرا مهیا نبودی ای دل
تو را صدا زد امام و ای کاش اسیر دنیا نبودی ای دل
اگرچه خونی از این زمانه، که داغ دیدی در این میانه
تو مثل مولای خویش، هرگز غریب و تنها نبودی ای دل
نه سرخوشانه ز تن گذشتی، نه از سر خویشتن گذشتی
دگر مزن لاف، مرد میدان، به هیچ معنا نبودی ای دل
دلاوران مصاف رفتند، به عزم تا کوه قاف رفتند
به طبل جنگت محک زدند و تو پای برجا نبودی ای دل
به گریه هر جمعه ندبه خواندی، به جادهی انتظار ماندی
ولی شهیدش مگر به خواب و مگر به رؤیا نبودی ای دل
شاعر: میلاد عرفان پور
تو را صدا زد امام و ای کاش اسیر دنیا نبودی ای دل
اگرچه خونی از این زمانه، که داغ دیدی در این میانه
تو مثل مولای خویش، هرگز غریب و تنها نبودی ای دل
نه سرخوشانه ز تن گذشتی، نه از سر خویشتن گذشتی
دگر مزن لاف، مرد میدان، به هیچ معنا نبودی ای دل
دلاوران مصاف رفتند، به عزم تا کوه قاف رفتند
به طبل جنگت محک زدند و تو پای برجا نبودی ای دل
به گریه هر جمعه ندبه خواندی، به جادهی انتظار ماندی
ولی شهیدش مگر به خواب و مگر به رؤیا نبودی ای دل
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات