یک امشبی را شهسوار من!
مهلت بگیر از لشکر دشمن
من دوست دارم تا سحر قرآن بخوانم
معشوق را با دیده‌ی گریان بخوانم
مهربانم
نغمه‌ی زیبای قرآنش می‌آید
بشنو امشب زینب این صوت جلی را
بعد از این خواهی شنید از روی نیزه
صوت قرآن حسین بن علی را
سوره‌های اشک است، در نگاه زینب
آیه‌های آه است، در وداع امشب

در روشنای این شب تاریک
گشته زمین و آسمان نزدیک
یک شب به قدر صد هزاران لیلة‌القدر
هم لیلة‌المعراج این شب، هم شب بدر
هم شب بدر
دل بِبُر از چهره شیرین فرزند
از نگاه اصغر و از این شکرخند
ای دل آرام و نفس مطمئن...آه
«إرجعی» را بشنو و بار سفر بند
راز عاشقی چیست؟ سجده‌های بی سر
غرق خون به صحرا، آیه‌های کوثر
 
صیقل به تیغش میزد و میخواند
شعری که دنیا را ز دل می‌راند
یا دهرٌ افٍّ لَکَ من خلیلی
کم لک بالإشراقِ والاصیلی
ای روزگار! از تو ندیدم بی‌و‌فاتر
دنیا! ندیدم از تو هرگز بی‌حیاتر
بی حیاتر
ای زمین! بازار این جان آسمان است
های دنیا! رایگانت هم گران است
راهی‌ام من، هر که می‌خواهد بیاید
خط خونم ره‌نمای عاشقان است
این شما و این راه، سابقوا إلی الله
خون‌بهای ما اوست، وحده... هوالله

شاعر: دکتر محمدمهدی سیار