همه ی دلخوشی اش، داشتن فاطمه بود
همه ی دلخوشی اش، داشتن فاطمه بود
دل زهرایی مولا ، وطن فاطمه بود
یاس خود را متمایل به کبودی میدید
یاس، همرنگ عقیق یمن فاطمه بود
کوچه از غربت خورشید، حکایتها داشت
در ودیوار، پر از عطر تن فاطمه بود
مرتضی، بار امانت نتوانست کشید
مصطفی، منتظر آمدن فاطمه بود
بی وضو، دست به این شعر نباید بزنید
قلم ودفتر من، سینه زن فاطمه بود
بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر
از محبان حسین وحسن فاطمه بود
دل زهرایی مولا ، وطن فاطمه بود
یاس خود را متمایل به کبودی میدید
یاس، همرنگ عقیق یمن فاطمه بود
کوچه از غربت خورشید، حکایتها داشت
در ودیوار، پر از عطر تن فاطمه بود
مرتضی، بار امانت نتوانست کشید
مصطفی، منتظر آمدن فاطمه بود
بی وضو، دست به این شعر نباید بزنید
قلم ودفتر من، سینه زن فاطمه بود
بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر
از محبان حسین وحسن فاطمه بود
نظرات