آه، أیتمتنا البتولة
الى ارض المدينة، وفي دار الحزينة
در سرزمین مدینه و در یک خانه حزن آلود
هوت روحي ببابٍ، رأت أماً، جنينا(2)
روحم در هوای دری بود که یک مادر و یک جنین را به خود دید
آآآه، كسرُ ضلعِ البتولة، صاب قلبَ العقيلة
شکسته شدن دنده های بتول بر قلب زینب زخم نشاند
هزّ ركنَ السماء
و ستون آسمان را لرزاند
آآآه، طفلةٌ كم تعاني، كم أضاعت أماني
چقدر این دختر خردسال رنج می برد، چقدر آرزوها را از دست داد
عند ذاك الجدار
در کنار آن دیوار
« آآآه آآآه، أيتمتنا البتولة »
آه، [مصیبت] حضرت زهرا ما را یتیم کرد
*** *** *** ***
أتى باكٍ إليها، ويمسح مقلتيها
گریان به نزدش آمد و چشمانش را (از اشک) پاک کرد
خذی ایام عمری، فقط عودي الينا (2)
[مادر] باقی مانده ایام عمر مرا بگیر و به نزد ما بازگرد
آآآه، أم ذا مجتباكي، ليس يقوى يراكي
آه مادر، مجتبای تو، توان دیدن تو را [در این حال] ندارد
هالَهُ ما جرى
اتفاقی که افتاد، او را ترساند
آآآه، اين أمي يا فضة، لا تقولي يا فضة
آه فضه، مادرم کجاست؛ نگو که
عمرها قد مضى
عمر او به سر آمد
« آآآه آآآه، أيتمتنا البتولة »
آه، [مصیبت] حضرت زهرا ما را یتیم کرد
*** *** *** ***
خذي يا أم ضلعي، وبعد الآه دمعي
مادرم، خدا از عمر من بکاهد و بر عمر تو بیفزاید تا از پیش ما نروی
فقط عودي وضمي، ضيا العين حسينا (2)
و برگردی و نور چشمت حسین را در آغوش بگیری
آآآه، يا لحزن الكساءِ، ضجّ أهل السماءِ
آه از غم اصحاب کساء که اهل آسمان [از آن مصیبت ها] ضجه زدند
كم بكى الأنبيا...
چقدر پیامبران گریستند
آآآه، ليت دمعي وعيني، دون دمع الحسين
ای کاش اشکم و چشمم، فدای اشک حسین باشد
ليت روحي فدا..
ای کاش، روحم فدای حسین باشد
« آآآه آآآه، أيتمتنا البتولة »
آه، [مصیبت] حضرت زهرا ما را یتیم کرد
*** *** *** ***
فداكي كم ظُلمنا، على الحب قُتلنا
ای به فدای تو، چقدر به ما ظلم شد و چقدر بخاطر محبت شما کشته شدیم
لنا في كل بيتٍ، شهيداً أو سجينا
ما در هر خانه یک شهید یا زندانی داریم
آآآه، وسأوفي بعهدي، في الردى ألقى شهدي
آه، من به عهدم وفا خواهم کرد و شهد شهادت را خواهم نوشید
دون آل الهدى
در راه آل پیامبر (ص)
آآآه، تحت راي الحسينِ، في طريق الخميني
آه، زیر پرچم حسین، در راه خمینی
دربي درب الفدا
راه من، راه فدا شدن است
« آآآه آآآه، أيتمتنا البتولة »
آه، [مصیبت] حضرت زهرا ما را یتیم کرد
شاعر: محمد نایف (از لبنان)
نظرات