پنهان کردی چرا، زخم دیرینه را ازمن آخر
پنهان کردی چرا، زخم دیرینه را، ازمن آخر
یار مظلومه ام، یاس پرپر
وقتی که می شکفت، غنچهی زخم تو، بین دستم
آب غسل تو شد، اشک حیدر
لرزه افتاده بر شانه ی من
گشته بیت الحزن خانه من
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
دور از چشم همه، می برم تا بقیع، پیکرت را
بنگر حیرانی، دخترت را
لرزه افتاده بر، دست خیبرگشا، از غم تو
بنگر تنهایی، حیدرت را
بعد از تو فاطمه بی پناهم
دیگر در این نبرد بی سپاهم
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
نه سالی می شود، دل به لبخند تو، کرده عادت
اینک من ماندم و بار حسرت
پیش چشم من است، لحظه لحظه هنوز، خاطراتت
اینک دل مانده و داغ غربت
روز بی فاطمه باورم نیست
همراه و همدم و یاورم نیست
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
بی تو من ماندم و خانه ای سوت و کور، همزبانم
شهری نامهربان، مهربانم!
بیتابی حسن، گریه های حسین، آه زینب
بی مادر مانده اند، کودکانم
دور از چشم همه گریه کردم
فاطمه فاطمه گریه کردم
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
بوی زهرا گرفت، ساحل علقمه، ای برادر
آمده فاطمه، ای برادر
اخا ادرک اخا، بی قرارم بیا، جان مادر
تا که بینم تو را، بار دیگر
تنها مانده حسین بی علمدار
سرداری مانده و چشم خونبار
الوداع ای تکیه گاهم،
ای قرارم، ای سپاهم
عهدی چون فاطمه، بسته اند عاشقان با ولایت
با مولا ماندهاند تا شهادت
قبر بی نامشان، قطعه ای بی نشان، از مدینه است
داغ دیرینشان، زخم سینه است
با ذکر یا علی جان سپردند
با فرمان ولی جان سپردند
راه ما تا ابد راه پیر خمین،
با فرمان ولی با ذکر یاحسین
شاعر: محمد مهدی سیار
یار مظلومه ام، یاس پرپر
وقتی که می شکفت، غنچهی زخم تو، بین دستم
آب غسل تو شد، اشک حیدر
لرزه افتاده بر شانه ی من
گشته بیت الحزن خانه من
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
دور از چشم همه، می برم تا بقیع، پیکرت را
بنگر حیرانی، دخترت را
لرزه افتاده بر، دست خیبرگشا، از غم تو
بنگر تنهایی، حیدرت را
بعد از تو فاطمه بی پناهم
دیگر در این نبرد بی سپاهم
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
نه سالی می شود، دل به لبخند تو، کرده عادت
اینک من ماندم و بار حسرت
پیش چشم من است، لحظه لحظه هنوز، خاطراتت
اینک دل مانده و داغ غربت
روز بی فاطمه باورم نیست
همراه و همدم و یاورم نیست
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
بی تو من ماندم و خانه ای سوت و کور، همزبانم
شهری نامهربان، مهربانم!
بیتابی حسن، گریه های حسین، آه زینب
بی مادر مانده اند، کودکانم
دور از چشم همه گریه کردم
فاطمه فاطمه گریه کردم
پر کشیدی از کنارم
ای بهارم، ای قرارم
بوی زهرا گرفت، ساحل علقمه، ای برادر
آمده فاطمه، ای برادر
اخا ادرک اخا، بی قرارم بیا، جان مادر
تا که بینم تو را، بار دیگر
تنها مانده حسین بی علمدار
سرداری مانده و چشم خونبار
الوداع ای تکیه گاهم،
ای قرارم، ای سپاهم
عهدی چون فاطمه، بسته اند عاشقان با ولایت
با مولا ماندهاند تا شهادت
قبر بی نامشان، قطعه ای بی نشان، از مدینه است
داغ دیرینشان، زخم سینه است
با ذکر یا علی جان سپردند
با فرمان ولی جان سپردند
راه ما تا ابد راه پیر خمین،
با فرمان ولی با ذکر یاحسین
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات