مرا کشت، نگاه آخر رباب یارب!
لبانش، حکایتی ز سوز آه دارد
به دستش، امانتی ز خیمه گاه دارد
ببینید: گناه دارد...
ببینید این گلو خشکیده طفل بی زبان را
دهید آب این گل بی رنگ و روی نیمه جان را
به قدری که کمی تر کند دهان را
یک شبنم، هم کافیست
این غنچه، جرمش چیست؟
(علی لالایی، علی لالایی، علی لالایی علی)
که دیده؟ لب فرات و قحط آب یارب؟
مرا کشت، نگاه آخر رباب یارب!
چه گویم، جواب یا رب؟
صفا و مروه ای دارد به صحرا هاجر من
ببین جوشیده زمزم از گلوی اصغر من
خدایا این هم از ذبح آخِر من!
آسان است، در این راه، سختیها، یا الله
(علی لالایی، علی لالایی، علی لالایی علی)
(هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ
این مصیبت بر من آسان است
چرا که در محضر خداست)
دمادم، جهان شعله ور از جفاست، یا رب!
چه پر غم، یمن روضه کربلاست یارب!
امامم، کجاست یارب؟
بیا یابن الحسن مرهم بنه زخم جهان را
ببین فریاد الغوث و نوای الامان را
کفنهای پر از خون کودکان را
ای یارِ مظلومان، الغوث و الامان
(ابا صالح یا ابا صالح یا ابا صالح مولا)
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: محمدمهدی سیار
به دستش، امانتی ز خیمه گاه دارد
ببینید: گناه دارد...
ببینید این گلو خشکیده طفل بی زبان را
دهید آب این گل بی رنگ و روی نیمه جان را
به قدری که کمی تر کند دهان را
یک شبنم، هم کافیست
این غنچه، جرمش چیست؟
(علی لالایی، علی لالایی، علی لالایی علی)
که دیده؟ لب فرات و قحط آب یارب؟
مرا کشت، نگاه آخر رباب یارب!
چه گویم، جواب یا رب؟
صفا و مروه ای دارد به صحرا هاجر من
ببین جوشیده زمزم از گلوی اصغر من
خدایا این هم از ذبح آخِر من!
آسان است، در این راه، سختیها، یا الله
(علی لالایی، علی لالایی، علی لالایی علی)
(هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ
این مصیبت بر من آسان است
چرا که در محضر خداست)
دمادم، جهان شعله ور از جفاست، یا رب!
چه پر غم، یمن روضه کربلاست یارب!
امامم، کجاست یارب؟
بیا یابن الحسن مرهم بنه زخم جهان را
ببین فریاد الغوث و نوای الامان را
کفنهای پر از خون کودکان را
ای یارِ مظلومان، الغوث و الامان
(ابا صالح یا ابا صالح یا ابا صالح مولا)
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: محمدمهدی سیار
نظرات