ترانه ای برای حر بن یزید ریاحی
نيگام ميكني دوس دارم آب شم
ميخوام از خجالت برم توو زمين
بجز گريه چيزي ندارم بگم
پشيمونم از كار زشتم، همين
چقد سخته احساس شرمندگي
يكي قفلو از بغض من وا كنه
زمان كاشكي سمت عقب برميگشت
زمين كاش زير پام دهن وا كنه
مسير تورو بستم از هر طرف
عذابم ميده صحنه ي اون گناه
بقرآن دوست دارم از عمق دل
ببخشين حلالم كنين روم سياه
يه جفت حلقه ي اشك دور چشام
يه جفت چكمه ي جنگي رو گردنم
اجازه بدي برميگردم پيشت
ميخوام اشتبامو تلافي كنم
همونجوري كه مادرت دوس داره
ميخوام از غم عشق تو پر بشم
همنجوري كه مادرم دوست داشت
مث روز اول، بازم حر بشم
منو توي آغوش گرمت بگير
بيا و قبول كن پشيمونيمو
با دسمال زردت بيا و ببند
دل خسته و زخم پيشونيمو
شاعر: محسن رضوانی
ميخوام از خجالت برم توو زمين
بجز گريه چيزي ندارم بگم
پشيمونم از كار زشتم، همين
چقد سخته احساس شرمندگي
يكي قفلو از بغض من وا كنه
زمان كاشكي سمت عقب برميگشت
زمين كاش زير پام دهن وا كنه
مسير تورو بستم از هر طرف
عذابم ميده صحنه ي اون گناه
بقرآن دوست دارم از عمق دل
ببخشين حلالم كنين روم سياه
يه جفت حلقه ي اشك دور چشام
يه جفت چكمه ي جنگي رو گردنم
اجازه بدي برميگردم پيشت
ميخوام اشتبامو تلافي كنم
همونجوري كه مادرت دوس داره
ميخوام از غم عشق تو پر بشم
همنجوري كه مادرم دوست داشت
مث روز اول، بازم حر بشم
منو توي آغوش گرمت بگير
بيا و قبول كن پشيمونيمو
با دسمال زردت بيا و ببند
دل خسته و زخم پيشونيمو
شاعر: محسن رضوانی
نظرات