خطاب ام کلثوم به ابن ملجم پس از ضربت خوردن حضرت امیر (علیه السلام)
تاريخ الطبري: ج 5 ص 146، المعجم الكبير: ج 1 ص 99 ح 168، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 436، مقاتل الطالبيّين: ص 49 عن عبد اللّه بن محمّد الأزدي؛ الإرشاد: ج 1 ص 21 كلاهما نحوه وراجع الطبقات الكبرى: ج 3 ص 37 واسد الغابة: ج 4 ص 113 الرقم 3789 والكامل للمبرّد: ج 3 ص 1119 وتاريخ دمشق: ج 42 ص 559.
تاريخ الطبري عن إسماعيل بن راشد: إنَّ النّاسَ دَخَلوا عَلَى الحَسَنِ فَزِعينَ لِما حَدَثَ مِن أمرِ عَلِيٍّ، فَبَينَما هُم عِندَهُ وَابنُ مُلجَمٍ مَكتوفٌ بَينَ يَدَيهِ إذ نادَتهُ امُّ كلثُومٍ بِنتُ عَلِيٍّ وهِيَ تَبكي: أي عَدُوَّ اللّهِ! لا بَأسَ عَلى أبي، وَاللّهُ مُخزيكَ، قالَ: فَعَلى مَن تَبكينَ؟ وَاللّهِ لَقَدِ اشتَرَيتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو كانَت هذِهِ الضَّربَةُ عَلى جَميعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِيَ مِنهُم أحَدٌ.
ترجمه: تاريخ الطبرى به نقل از اسماعيل بن راشد: مردم به حضور حسن عليه السلام آمدند و از حادثهاى كه براى على عليه السلام پيش آمده بود، بىتاب بودند. در همان حال كه ابن ملجم هم دست بسته در برابرش بود، امّ كلثوم دختر على عليه السلام با گريه خطاب به او گفت: اى دشمن خدا! پدرم را باكى نيست [و بهبود خواهد يافت]. خدا تو را خوار مىكند.
گفت: پس بر چه كس گريه مىكنى؟ به خدا سوگند، شمشير را به هزار [درهم] خريدم و با هزار [درهم] آن را زهراگين كردم. اگر اين ضربت بر همه اهل شهر وارد مىشد، يكى هم زنده نمىماند.
تاريخ الطبري عن إسماعيل بن راشد: إنَّ النّاسَ دَخَلوا عَلَى الحَسَنِ فَزِعينَ لِما حَدَثَ مِن أمرِ عَلِيٍّ، فَبَينَما هُم عِندَهُ وَابنُ مُلجَمٍ مَكتوفٌ بَينَ يَدَيهِ إذ نادَتهُ امُّ كلثُومٍ بِنتُ عَلِيٍّ وهِيَ تَبكي: أي عَدُوَّ اللّهِ! لا بَأسَ عَلى أبي، وَاللّهُ مُخزيكَ، قالَ: فَعَلى مَن تَبكينَ؟ وَاللّهِ لَقَدِ اشتَرَيتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو كانَت هذِهِ الضَّربَةُ عَلى جَميعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِيَ مِنهُم أحَدٌ.
ترجمه: تاريخ الطبرى به نقل از اسماعيل بن راشد: مردم به حضور حسن عليه السلام آمدند و از حادثهاى كه براى على عليه السلام پيش آمده بود، بىتاب بودند. در همان حال كه ابن ملجم هم دست بسته در برابرش بود، امّ كلثوم دختر على عليه السلام با گريه خطاب به او گفت: اى دشمن خدا! پدرم را باكى نيست [و بهبود خواهد يافت]. خدا تو را خوار مىكند.
گفت: پس بر چه كس گريه مىكنى؟ به خدا سوگند، شمشير را به هزار [درهم] خريدم و با هزار [درهم] آن را زهراگين كردم. اگر اين ضربت بر همه اهل شهر وارد مىشد، يكى هم زنده نمىماند.
نظرات