زوروا عنّا فی الاربعین...
[قطعه پیشنهادی]
مناسبت: ایام پیاده روی اربعین حسینی
با نوای: حاج میثم مطیعی
شاعر عربی: نور آملی از لبنان
اجرا شده در امامزاده قاضی الصابر (علیه السلام)
زمان اجرا: پنجشنبه ۹۹/۰۷/۰۳
لو كنتَ مَيتاً، كِلمَةْ هلا بيك
حتی اگر مرده باشی، عبارت "خوش آمدید"...
كِلمَةْ هلا بزوّار ابو السجّادِ تُحييك
عبارت "زائران امام حسین خوش آمدید"، تو را زنده میکند
هاكَ اشرَب الماي، الله يخلّيك
بیا آب بنوش... خدا تو را حفظ کند
من كفِّ طفلٍ تَحسَبُ العباسَ يَسقيك
از دست کودکی بنوش که احساس کنی عباس به تو آب میدهد
خيماتُهم صارَت سَما والصدرُ كفّين
خیمههای آنها، آسمان و سینهشان چون دو دست عباس گشاده
يهواكُمُ القلبُ كما تهواكُمُ العين
همانند چشم، قلب نیز هوای شما را میکند
عمري أبيعُ أشتري صوتَ عجوزٍ
همه عمر خریدار صدای پیرزنی هستم که
صاحَت هلا بريحِةْ علي بزوّار لِحسين
فریاد میزند: خوش آمدید ای زائران حسین، بو ی علی را آوردید...
يا زائرينَ لي قسَمْ باللهِ يا أهلَ العراقِ
ای زائران کربلا، ای اهل عراق. شما را به خدا قسم
قبلَ الوصولِ للحَرَم مُرّوا على بابِ الزقاقِ
پیش از آنکه به حرم برسید، از سر کوچه ما گذر کنید
تَلقوا بهِ قلبي الذي منذُ الأزلْ للحشر باقي
و ببینید قلبم را که از ازل در هوای کربلاست
فبِحقِّ أمِّ البنين زوروا عنّا فی الاربعين
به حق ام البنین در اربعین به نیابت از ما زیارت کنید
والطُموا بالنّيابة عن صدورٍ بها حنين
و به نیابت از ما سینه بزنید با سینههای پر از ماتم
«زوروا عنّا فی الاربعين»
ساعه بساعه، طالَ انتظاري
لحظه به لحظه انتظارم طولانی میشود
أعُدُّ ميقاتَ السُّرى نحو الغريبِ
منتظر موعد پیاده روی به سمت غریب هستم
من دارِ أهلی، أمشي لداري
تا از سرزمین خانوادهام به سرزمین خود بروم
فدارُ مذبوحِ الهوى دارُ الحبيبِ
سرزمین کسی که کشتهی عشق است سرزمین حبیبم
لو جفَّ ماءُ الأرضِ ما جفَّت دُموعي
اگر آبهای زمین خشک شود اشک من خشک نخواهد شد
شَعَّ بِيَ العشقُ لذا سُمّيتُ شيعي
از نور عشق مشتعل شدم و لذا مرا شیعه نامیدند
ماذا أُجيبُ الروحَ عن هذا السؤالِ
به این سوال قلبم چه پاسخ گویم
هل كربلاءُ أصبَحَت أرضَ البقيعِ
آیا کربلا هم همچون بقیع شده است
يا روحُ مولاكِ ارادَ أن يواسي مُجتباهُ
ای قلب من، مولای تو میخواهد مثل برادرش امام مجتبی غریب باشد
عباسُ منهُ عُلِّمَ عندَ الحِمى يَفدي أخاهُ
عباس از او آموخته که به وقت سختی خود را فدای برادر کند
لكن اتَرضى فاطِمه أن أُحرَمَ شوقاً لِقاهُ
اما آیا فاطمه راضی میشود که امسال از دیدار یار بازمانم
قُل لِمولاتي إنّني، كنتُ معهُ يا ليتني
به مولایم فاطمه بگو، ای کاش با حسین بودم
وبأنَّ حبَّ الحسين، مثلَ عابسْ أجنَّني
به او بگو ای کاش عشقم به حسین همچون عابس مرا نیز شیدا کرده بود.
«زوروا عنّا فی الاربعين»
دیدگاهها(۱۱)
پارسال وقتی تموم دوستام راهی کربلا شدن و من فقط تونستم با گریه از اونا خداحافظی کنم...تموم امیدم شد اربعین 99...امسال هم که....این جوری شد...دعا کنید تموم کربلا نرفته ها برن کربلا...توی طول این سال خیلی اذیت شدم...خیلی ها فقط دلشون به حال کربلا رفته ها میسوزه اما اگه بودن و می دیدن چقد سخته که تموم دوستا و اشناهات بزن اما تو نه هیچ وقت چنین حرفی نمی زدن...دعا کنید..
روشنه دلم به جواب سلامت