نصیب ما یا رسول الله، پس از تو اندوه و بیم است
نصیب ما یا رسول الله | پس از تو اندوه و بیم است
نه تنها شیعه، که بعد از تو| تمام عالم یتیم است
کدامین پیغمبر آیا بود | چنین دلسوز امت؟
که چشم از دنیا نبستی و | نشد جان تو راحت
مگر آن دم که خدایت داد | تو را اذن شفاعت
آی
خوشا هرکه شد آشنای تو
دل و جان عالم فدای تو
فدای غم و غصههای تو
آی
در آن لحظۀ واپسین آنجا
چه گفتی تو با دخترت زهرا
که زد خنده در اوج ماتمها
امان از این غربت جانکاه
(رسول الله یا حبیب الله)
شروع غربت همان روز و | همان دم شد در مدینه
به چشمان دل بیا بنگر | محرّم شد در مدینه
به چشم دل کربلا بنگر | مگو امکان ندارد
بسا مومن که ولایت را | به قلب و جان ندارد
کنار پیغمبر است اما | به او ایمان ندارد
آی
در آن لحظۀ واپسین آنجا
تو در گریۀ حیدر و زهرا
ببین غربت و اوج غربت را
آی
دوات و قلم گر نیاوردند
جسارت چرا بر نبی کردند
عجب ناسپاسند و نامردند
امان از این غربت جانکاه
(رسول الله یا حبیب الله)
شاعر: حسن صنوبری
نه تنها شیعه، که بعد از تو| تمام عالم یتیم است
کدامین پیغمبر آیا بود | چنین دلسوز امت؟
که چشم از دنیا نبستی و | نشد جان تو راحت
مگر آن دم که خدایت داد | تو را اذن شفاعت
آی
خوشا هرکه شد آشنای تو
دل و جان عالم فدای تو
فدای غم و غصههای تو
آی
در آن لحظۀ واپسین آنجا
چه گفتی تو با دخترت زهرا
که زد خنده در اوج ماتمها
امان از این غربت جانکاه
(رسول الله یا حبیب الله)
شروع غربت همان روز و | همان دم شد در مدینه
به چشمان دل بیا بنگر | محرّم شد در مدینه
به چشم دل کربلا بنگر | مگو امکان ندارد
بسا مومن که ولایت را | به قلب و جان ندارد
کنار پیغمبر است اما | به او ایمان ندارد
آی
در آن لحظۀ واپسین آنجا
تو در گریۀ حیدر و زهرا
ببین غربت و اوج غربت را
آی
دوات و قلم گر نیاوردند
جسارت چرا بر نبی کردند
عجب ناسپاسند و نامردند
امان از این غربت جانکاه
(رسول الله یا حبیب الله)
شاعر: حسن صنوبری
نظرات