مدینه ای شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم
مدینه ای شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم
مدینه ای حسرت و غربت، ای قبله گاه عالم
تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی
تو در داغ دوری زهرا، انیس مرتضایی
عزادار بی قراری بر، مزار مجتبایی
آی
مدینه بگو راز پنهان را
مپوشان ز ما آتش جان را
بپا کن ز نو بیت الحزان را
آي
تو و صادق و باقر و سجاد
تو و مجتبا ... خلوتت خوش باد
مرا می دهد غربتت بر باد
(مدینه ای شهر پیغمبر)
بقیعم من تربت عشقم، همزاد کربلایم
بیا و از این همه غربت، روضه بخوان برایم
منم آنکه از مصیبت ها، همیشه رفته از هوش
مزار خوبان عالم را، گرفته ام در آغوش
سراپا صبر و سکوت است و این، حماسه های خاموش
آی
نه خاکم که من آسمان هستم
که با عرشیان همزبان هستم
زیارتگه عاشقان هستم
آی
چراغانی از اشک و آهم من
شبستان خورشید و ماهم من
اگر بی پناهی پناهم من
(بقیعم خاک غریبم من)
شاعر: میلاد عرفان پور
مدینه ای حسرت و غربت، ای قبله گاه عالم
تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی
تو در داغ دوری زهرا، انیس مرتضایی
عزادار بی قراری بر، مزار مجتبایی
آی
مدینه بگو راز پنهان را
مپوشان ز ما آتش جان را
بپا کن ز نو بیت الحزان را
آي
تو و صادق و باقر و سجاد
تو و مجتبا ... خلوتت خوش باد
مرا می دهد غربتت بر باد
(مدینه ای شهر پیغمبر)
بقیعم من تربت عشقم، همزاد کربلایم
بیا و از این همه غربت، روضه بخوان برایم
منم آنکه از مصیبت ها، همیشه رفته از هوش
مزار خوبان عالم را، گرفته ام در آغوش
سراپا صبر و سکوت است و این، حماسه های خاموش
آی
نه خاکم که من آسمان هستم
که با عرشیان همزبان هستم
زیارتگه عاشقان هستم
آی
چراغانی از اشک و آهم من
شبستان خورشید و ماهم من
اگر بی پناهی پناهم من
(بقیعم خاک غریبم من)
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات