ای سینه زن ها به خدا، روضه ی حسن همین است
ز لب خشکَش، شده خون جاری
چه دل تنگی، عجب افطاری
پاره پاره شد جگرَش، به فدای چشم ترَش
ولی نبیند پسرَش، که چه آمده به سرَش
نفس بی رمقش، چه بی صداست
همه شکایت او ز کوچه هاست
(ای کریم آل الله یا مجتبی)
غم تشییعَش، نبُود آسان
آن همه تیر و بدنی بی جان
ای مدینه شهر ستم، ای شهر تنهایی و غم
عزا بگیر از سر تو، سایه ی حسن شده کم
همچو کبوترِ از، قفس رهاست
همه شکایت او ز کوچه هاست
(ای کریم آل الله یا مجتبی)
قصه ی مادر، کی رود از یاد
چادرش ناگه، روی خاک افتاد
ای سینه زن ها به خدا، روضه ی حسن همین است
پیش نگاه پسری، مادری نقش زمین است
به روی لبِ حسن، خدا خداست
همه شکایت او، ز کوچه هاست
(ای غریب مدینه یا مجتبی)
شاعر: رضا یزدانی
چه دل تنگی، عجب افطاری
پاره پاره شد جگرَش، به فدای چشم ترَش
ولی نبیند پسرَش، که چه آمده به سرَش
نفس بی رمقش، چه بی صداست
همه شکایت او ز کوچه هاست
(ای کریم آل الله یا مجتبی)
غم تشییعَش، نبُود آسان
آن همه تیر و بدنی بی جان
ای مدینه شهر ستم، ای شهر تنهایی و غم
عزا بگیر از سر تو، سایه ی حسن شده کم
همچو کبوترِ از، قفس رهاست
همه شکایت او ز کوچه هاست
(ای کریم آل الله یا مجتبی)
قصه ی مادر، کی رود از یاد
چادرش ناگه، روی خاک افتاد
ای سینه زن ها به خدا، روضه ی حسن همین است
پیش نگاه پسری، مادری نقش زمین است
به روی لبِ حسن، خدا خداست
همه شکایت او، ز کوچه هاست
(ای غریب مدینه یا مجتبی)
شاعر: رضا یزدانی
نظرات