زده شانه بر موی طفلان
گمانم دیگر گشته بهتر
که در واکرده بهر حیدر
شده از بستر خسته مادر
خدایا
زده جارو با دست کم جان
زده شانه بر موی طفلان
ندارد دردش از چه پایان؟
خدایا
میخواهد
که از جا به پا خیزد اما سخت است
بمیرم که دیگر مداوا سخت است
بمیرم برایش...گرفته صدایش...
حسن شکسته از داغ کوچهها
بغل گرفته زانوی غصه را
فقط بگوید مادر چرا چرا؟
(زهرا زهرا آه از فراق تو)
شده تسبیح هرشبم آه
براین اندوه و زخم جانکاه
بخوانم حمد و قل هوالله
خدایا
شکسته دل را خاطراتش
غم پهلو و جای آتش
مرا کشته عجِّل وفاتش
خدایا
میآید
علی و زمین میخورد بین راه
به روی لبش ذکر إنا لله...
چه غمگین... چه جانکاه...
بدون حیدر زهرا مرو مرو
چنین غریب و تنها مرو مرو
جهان من از دنیا مرو مرو
(زهرا زهرا آه از فراق تو)
شاعر: رضا یزدانی
که در واکرده بهر حیدر
شده از بستر خسته مادر
خدایا
زده جارو با دست کم جان
زده شانه بر موی طفلان
ندارد دردش از چه پایان؟
خدایا
میخواهد
که از جا به پا خیزد اما سخت است
بمیرم که دیگر مداوا سخت است
بمیرم برایش...گرفته صدایش...
حسن شکسته از داغ کوچهها
بغل گرفته زانوی غصه را
فقط بگوید مادر چرا چرا؟
(زهرا زهرا آه از فراق تو)
شده تسبیح هرشبم آه
براین اندوه و زخم جانکاه
بخوانم حمد و قل هوالله
خدایا
شکسته دل را خاطراتش
غم پهلو و جای آتش
مرا کشته عجِّل وفاتش
خدایا
میآید
علی و زمین میخورد بین راه
به روی لبش ذکر إنا لله...
چه غمگین... چه جانکاه...
بدون حیدر زهرا مرو مرو
چنین غریب و تنها مرو مرو
جهان من از دنیا مرو مرو
(زهرا زهرا آه از فراق تو)
شاعر: رضا یزدانی
نظرات