وقتی که اشک نیست شبی را سحر کنیم
وقتی که اشک نیست شبی را سحر کنیم
باید که التماس به خون جگر کنیم
ما در فراق خون جگر می خوریم و بس
بر ما حلال نیست که کار دگر کنیم
ما بار خویش سوی تو عمریست بسته ایم
کافیست تا اشاره کنی و سفر کنیم
دوری تو خسارت ما را زیاد کرد
راضی مشو که بیشتر از این ضرر کنیم
ما را مران ز خویش که ما عهد بسته ایم
خود را به عشق یار گرفتارتر کنیم
شاعر : علی اکبر لطیفیان
باید که التماس به خون جگر کنیم
ما در فراق خون جگر می خوریم و بس
بر ما حلال نیست که کار دگر کنیم
ما بار خویش سوی تو عمریست بسته ایم
کافیست تا اشاره کنی و سفر کنیم
دوری تو خسارت ما را زیاد کرد
راضی مشو که بیشتر از این ضرر کنیم
ما را مران ز خویش که ما عهد بسته ایم
خود را به عشق یار گرفتارتر کنیم
شاعر : علی اکبر لطیفیان
نظرات