تا در سینه ما شور حسین است، هرگز زمان صلح حسن نیست
بر صف دشمن زدهای، سرباز نوجوان من
رزم تو را بنازم ای علی اکبر حسن
باز، رجز بخوان و بگو به دشمن
إن تُنکِرونی، انا ابن الحسن
این پهلوان ولی آه، زره به تن ندارد
در این هجوم شمشیر، جز پیرهن ندارد
«ای، گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»
به یاری برادرش گویا رسیده محتبی
که پاره پاره جگرش افتاده زیر دست و پا
آه پیکر قاسم، در پیش چشمم
مانند تسبیح، پاشیده از هم
کاری نیامد افسوس، از دست من به جز آه
زخمی زده به جسمش، هر کس رسیده از راه
«ای گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»
میآید از حنجرهای بریده، آوای اذان
هیهات منّا الذلهاش پیچیده در گوش زمان
تا در سینه ما، شور حسین است
هرگز زمان صلح حسن نیست
حتی اگر ببندند، بر روی ما شریعه
بیعت نمیکند با، طاغوت دست شیعه
«ما مست حسینیم، رهرو راه، پیر خمینیم»
شاعر: محمدمهدی سیار
رزم تو را بنازم ای علی اکبر حسن
باز، رجز بخوان و بگو به دشمن
إن تُنکِرونی، انا ابن الحسن
این پهلوان ولی آه، زره به تن ندارد
در این هجوم شمشیر، جز پیرهن ندارد
«ای، گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»
به یاری برادرش گویا رسیده محتبی
که پاره پاره جگرش افتاده زیر دست و پا
آه پیکر قاسم، در پیش چشمم
مانند تسبیح، پاشیده از هم
کاری نیامد افسوس، از دست من به جز آه
زخمی زده به جسمش، هر کس رسیده از راه
«ای گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»
میآید از حنجرهای بریده، آوای اذان
هیهات منّا الذلهاش پیچیده در گوش زمان
تا در سینه ما، شور حسین است
هرگز زمان صلح حسن نیست
حتی اگر ببندند، بر روی ما شریعه
بیعت نمیکند با، طاغوت دست شیعه
«ما مست حسینیم، رهرو راه، پیر خمینیم»
شاعر: محمدمهدی سیار
نظرات