پایگاه رسمی میثم مطیعی پایگاه رسمی میثم مطیعی، Meysam motiee ، گمنام ، Gomanm ، میثاق ، Misaq

متعاقبا اعلام خواهد شد.

مراسم بعدی از طریق این پایگاه

و صفحات اجتماعیِ رسمی، اعلام خواهد شد.

MeysamMotiee@

ورود امام حسین (ع) به کربلا و آمدن زینب کبری (س) به قتلگاه

منبع: اسد الغابة، ابن اثیر جزری، ج 2، ص 389

فَخرجتُ معه عَلَى شَاطِئِ الفُرات، فعَدَلَ عَنِ الطَّريق وَ وَقَفَو وَقَفنَا حَولَه، فقال بيده: هذا موضعُ رِواحِلهم، ومُناخُ رِكابِهم ومُهَراقُ دِمائِهِم، بأبي مَن لا ناصرَ له في الأرضِ ولا في السَّماء إلا اللهُ! فلما قُتِلَ الحسينُ خرجتُ حتَّى أتيتُ المكانَ الذي قَتَلُوه فيه، فإذا هو كَما قال، ما أخطأَ شَيئاً.

ترجمه: راوی می گوید با علی (علیه السلام) بر کناره فرات بیرون آمدیم که از راه کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. با دستش اشاره کرد و فرمود: این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب هایشان و محل ریختن خونشان است. پدرم فدای آن که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد. راوی میگوید هنگامی که امام حسین علیه السلام کشته شد بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند رسیدم. درست همانگونه بود که امام علی علیه السلام گفته بود و حرفش کوچکترین خطایی نداشت.


منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص 80- 81

فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه‏.

ترجمه: در روز دوم محرّم به كربلا رسيدند، امام حسين عليه السّلام پرسيد: «نام اين زمين چيست؟» گفته شد: كربلا فرمود: ، خدايا من پناه مى‏برم به تو از اندوه‏ و بلا. سپس فرمود: «اينجا محل اندوه و بلا است، فرود آييد.» در همين جا فرود آييد، سوگند به خدا همين جا جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همين جا اهل بيت من به اسيرى برده شوند. جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به من چنين خبر داده است.


منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص 133-134

قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ....
يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِي مَنْ لَا غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لَا جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِي مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِيِّ الْهُدَى بِأَبِي مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي خَدِيجَةُ الْكُبْرَى بِأَبِي عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِي فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ بِأَبِي مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق...‏

ترجمه: راوی می گوید: سوگند به خدا زينب دختر على عليه السّلام را فراموش نمى‏كنم كه با آهى جانكاه براى حسين عليه السّلام مى‏گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد: فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده‏اند، فرزندانت كشته شده‏اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، اين حسين تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده‏اند.
پدرم به فداى آن كسى كه روز دوشنبه‏ خيمه‏هايش غارت شد، پدرم به فداى آن كسى كه طنابهاى خيمه‏اش بريده شد، پدرم به فداى كسى كه نه به سفرى رفت كه اميد بازگشت در آن باشد و نه آن گونه مجروحى است كه درمان گردد، پدرم و جانم قربان او باد.
پدر و مادرم به فداى آن شخصى كه با غمهاى بسيار جان سپرد، پدرم به فداى آن لب تشنه‏ات كه با لب عطشان به شهادت رسيد، پدرم به فداى آن كسى كه قطرات خون از محاسن شريفش مى‏ريزد، پدرم به فداى آن كسى كه جدّش رسول خداى آسمان است، پدرم به فداى آن كسى كه نبيره پيامبر هدايت است، پدرم به فداى كسى كه ستوده برگزيده است، پدرم به فداى فرزند خديجه كبرى عليها السلام و على مرتضى عليه السّلام و فاطمه زهرا عليها السلام سرور زنان بهشت. پدرم به فداى فرزند آن كسى كه خورشيد براى او بازگشت تا نمازش را بخواند. راوی می گوید: سوگند به خدا همه حاضران از دشمن و دوست (با ديدن حال زينب عليها السلام) گريستند.

غزل مرثیه با الهام از غزل عرفانی امام خمینی (ره):
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم
در حسینیه ارباب شبی خوابم برد
صبح پشت در یک میکده بیدار شدم
چه شبی بود که از بین دو انگشت شما
ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم
بچه بودم که علمدار، شفا داد مرا
تا قیامت به ابالفضل(ع) بدهکار شدم
خلق در روضه گرفتند برات عتبات
من بیچاره ولی دیر خبردار شدم
رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو
هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم
کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب
از بلایای پس از شام عزادار شدم
"من از آن روز که در بند توام آزادم"
نوکر فاطمه (س)و حید کرّار شدم

شاعر: عباس احمدی
ردیف عنوان فایل حجم پخش آنلاین دانلود
۱
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم (روضه)
18.36 MB
دانلود صوت
۲
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم (روضه)
18.36 MB
دانلود صوت