به احترام فاطمه...
به احترام فاطمه، برای حال مضطرش
یکی به قاتل حسین، بگه میبینه مادرش
بگید نسوزونه دلو ، بگید نبرّه خنجرش
داره میخونه زیر لب برا حسین بی سرش:
رو دامن من سرو جدا کردن
اون پیکرو رو زمین رها کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
یکی میگه خداروشکر، عباش به دست من رسید
یکی میگه برید کنار، به من یه پیرُهن رسید
روایت غم حسین، به پارههای تن رسید
حکایتش ولی چه زود، ، به دست و پا زدن رسید
یک عده اونجا فقط دعا کردن
تو دست و پا میزدی نگاه کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
خبر دارید حسینیا! سری به نیزههاس هنوز
تنی که پاره پاره شد، رو خاک کربلاس هنوز
آتیش گرفته خیمه و، کسی توو خیمههاس هنوز
یه قتلگاه یه قتلگاه، پر از سر و صداس هنوز
ای وای که حمله به خیمهها کردن
گوشواره بردند و گریهها کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
شاعر: رضا یزدانی
یکی به قاتل حسین، بگه میبینه مادرش
بگید نسوزونه دلو ، بگید نبرّه خنجرش
داره میخونه زیر لب برا حسین بی سرش:
رو دامن من سرو جدا کردن
اون پیکرو رو زمین رها کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
یکی میگه خداروشکر، عباش به دست من رسید
یکی میگه برید کنار، به من یه پیرُهن رسید
روایت غم حسین، به پارههای تن رسید
حکایتش ولی چه زود، ، به دست و پا زدن رسید
یک عده اونجا فقط دعا کردن
تو دست و پا میزدی نگاه کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
خبر دارید حسینیا! سری به نیزههاس هنوز
تنی که پاره پاره شد، رو خاک کربلاس هنوز
آتیش گرفته خیمه و، کسی توو خیمههاس هنوز
یه قتلگاه یه قتلگاه، پر از سر و صداس هنوز
ای وای که حمله به خیمهها کردن
گوشواره بردند و گریهها کردن
ای وای چها کردن
قتلوک پسرم، ذبحوک پسرم، قطعوک پسرم
ای وای پسرم
شاعر: رضا یزدانی
نظرات