کوفه و شام بلا، محاله یادم بره
وقتی که مشهد میام، کنار باب الجواد
می خونم با چشم خیس، حرم نداره بقیع
توی صحن کربلا، غربتش یادم میاد
می خونم با چشم خیس، حرم نداره بقیع
بمیرم، برای اون مزارِ، خاکیشون
که مونده، بدون سنگ قبر و بی نشون
نداره، نه شمعی و نه حتی، سایبون
بگو چیزی از، هل اتی
از مودتِ، فی القربی
امون ای امون، ای دنیا
«امون ای امون، ای دنیا»
بعد عمری رنج و غم، غریبونه جون میدم
خسته ام از روزگار، خدا دلم خون شده
کینه های دشمنم، اونقده حرمت شکست
شده روزم شام تار، خدا دلم خون شده
دلم از، اهانتای هشام، زخمیه
حالا از، آتیش زهرش پاهام، زخمیه
به یاد، رقیه امشب چشام، زخمیه
یادمه هنوز، اون روزا
می خونم بازم، ای دنیا
قُتِلَ الحسین عطشانا
«قُتِلَ الحسین عطشانا»
دیگه وقتِ رفتنه، نفسایِ آخره
روضه های کربلا، محاله یادم بره
غربت اون قافله، جلو چشمامه هنوز
کوفه و شام بلا، محاله یادم بره
زمین و، زمون برای عزاش، گریه کرد
چهل سال، بابام به یاد غماش، گریه کرد
یه عمره، چشای خونم براش، گریه کرد
چشای ترم، شد دریا
می خونم بازم، ای دنیا
قُتِلَ الحسین عطشانا
«قُتِلَ الحسین عطشانا»
شاعر: محمدرضا رضایی
می خونم با چشم خیس، حرم نداره بقیع
توی صحن کربلا، غربتش یادم میاد
می خونم با چشم خیس، حرم نداره بقیع
بمیرم، برای اون مزارِ، خاکیشون
که مونده، بدون سنگ قبر و بی نشون
نداره، نه شمعی و نه حتی، سایبون
بگو چیزی از، هل اتی
از مودتِ، فی القربی
امون ای امون، ای دنیا
«امون ای امون، ای دنیا»
بعد عمری رنج و غم، غریبونه جون میدم
خسته ام از روزگار، خدا دلم خون شده
کینه های دشمنم، اونقده حرمت شکست
شده روزم شام تار، خدا دلم خون شده
دلم از، اهانتای هشام، زخمیه
حالا از، آتیش زهرش پاهام، زخمیه
به یاد، رقیه امشب چشام، زخمیه
یادمه هنوز، اون روزا
می خونم بازم، ای دنیا
قُتِلَ الحسین عطشانا
«قُتِلَ الحسین عطشانا»
دیگه وقتِ رفتنه، نفسایِ آخره
روضه های کربلا، محاله یادم بره
غربت اون قافله، جلو چشمامه هنوز
کوفه و شام بلا، محاله یادم بره
زمین و، زمون برای عزاش، گریه کرد
چهل سال، بابام به یاد غماش، گریه کرد
یه عمره، چشای خونم براش، گریه کرد
چشای ترم، شد دریا
می خونم بازم، ای دنیا
قُتِلَ الحسین عطشانا
«قُتِلَ الحسین عطشانا»
شاعر: محمدرضا رضایی
نظرات