اشعار متناسب با بند دوم استغفار امیرالمومنین (ع)
(بند دوم): اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَوِیَ بَدَنِی عَلَیْهِ بِعَافِیَتِکَ أَوْ نَالَتْهُ قُدْرَتِیبِفَضْلِ نِعْمَتِکَ أَوْ بَسَطْتُ إِلَیْهِ یَدِی بِتَوْسِعَهِ رِزْقِکَ وَ احْتَجَبْتُ فِیهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِکَ وَ اتَّکَلْتُ فِیهِ عِنْدَ خَوْفِی مِنْهُ عَلَى أَنَاتِکَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحِلْمِکَ وَ عَوَّلْتُ فِیهِ عَلَى کَرَمِ عَفْوِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
ترجمه: با خدایا! از تو آمرزش میطلبم، از هر گناهی که به واسطه ی عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد؛ یا به واسطه نعمت فراوان تو بر آن قدرت پیدا کردم؛ یا به واسطه ی رزق واسع تو به آن دست یافتم؛ و یا با پرده پوشی تو، در آن گناه از مردم پنهان ماندم؛ یا هنگام هراسم از گناه، در آن معصیت بر صبر و درنگ تو تکیه کردم و در آن گناه، ازخشمت بر من، به حلمت اعتماد کردم و درآن بر عفو کریمانه ات تکیه نمودم، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
ای اهل عفو و غفران، یا رب الهی العفو
از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو
با فضل تو نصیبم، شد صحت و سلامت
اما گذشت عمرم، در روزگار غفلت
نه اهل جهد بودم، نه حرف گوش کردم
تو رزق دادی اما، من عیش و نوش کردم
از لطف بیدریغت، ای مهربان چه گویم
با هر گناه باید، میرفت آبرویم
آخر تو اهل عفوی، تو ساتر العیوبی
از حال و روز عبدت، داری خبر به خوبی
من بر تو تکیه کردم، وقت هراس و وحشت
دریاب بندهات را، در شام تار ظلمت
یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو...
شاعر: یوسف رحیمی
ترجمه: با خدایا! از تو آمرزش میطلبم، از هر گناهی که به واسطه ی عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد؛ یا به واسطه نعمت فراوان تو بر آن قدرت پیدا کردم؛ یا به واسطه ی رزق واسع تو به آن دست یافتم؛ و یا با پرده پوشی تو، در آن گناه از مردم پنهان ماندم؛ یا هنگام هراسم از گناه، در آن معصیت بر صبر و درنگ تو تکیه کردم و در آن گناه، ازخشمت بر من، به حلمت اعتماد کردم و درآن بر عفو کریمانه ات تکیه نمودم، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
ای اهل عفو و غفران، یا رب الهی العفو
از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو
با فضل تو نصیبم، شد صحت و سلامت
اما گذشت عمرم، در روزگار غفلت
نه اهل جهد بودم، نه حرف گوش کردم
تو رزق دادی اما، من عیش و نوش کردم
از لطف بیدریغت، ای مهربان چه گویم
با هر گناه باید، میرفت آبرویم
آخر تو اهل عفوی، تو ساتر العیوبی
از حال و روز عبدت، داری خبر به خوبی
من بر تو تکیه کردم، وقت هراس و وحشت
دریاب بندهات را، در شام تار ظلمت
یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو...
شاعر: یوسف رحیمی
نظرات