میره علی اکبر، آهسته آهسته
میره علی اکبر، آهسته آهسته
بارون شو بارون شو، ای بغضِ نشکسته
میره علی اکبر، میره تا تنهاشم
خیره موندم سمتش؛ دلواپس چشماشم
وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای
میره علی اکبر، ای حسین باور کن!
بعد از این دنیا رو، با دلتنگی سر کن
با چه حالی سمتِ، خیمهها برگردم؟
جوونم رو مگه آسون بزرگ کردم؟
«وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای»
میره علی اکبر، میره جونم از تن
میره علی اکبر، دشمنها میخندن
میره علی اکبر، با چشم بارونیش
ای کاش ای تشنگی! یکبار برگردونیش؟
«وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای»
از این جا به بعدو راوی داره میگه
میگه دیدم از اسب اکبر افتاد دیگه
راوی گریه میکرد، میگفت اون تنها بود
هر گوشهای رو دیدم اکبر هم اونجا بود
«وای، علی اکبرِ حسین
وای، ای وای ای وای»
شاعر: رضا یزدانی
نغمه پرداز: سید مهدی سرخان
بارون شو بارون شو، ای بغضِ نشکسته
میره علی اکبر، میره تا تنهاشم
خیره موندم سمتش؛ دلواپس چشماشم
وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای
میره علی اکبر، ای حسین باور کن!
بعد از این دنیا رو، با دلتنگی سر کن
با چه حالی سمتِ، خیمهها برگردم؟
جوونم رو مگه آسون بزرگ کردم؟
«وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای»
میره علی اکبر، میره جونم از تن
میره علی اکبر، دشمنها میخندن
میره علی اکبر، با چشم بارونیش
ای کاش ای تشنگی! یکبار برگردونیش؟
«وای، سپردمت به مادرم، وای، برو علیِ اکبرم
وای، ای وای ای وای»
از این جا به بعدو راوی داره میگه
میگه دیدم از اسب اکبر افتاد دیگه
راوی گریه میکرد، میگفت اون تنها بود
هر گوشهای رو دیدم اکبر هم اونجا بود
«وای، علی اکبرِ حسین
وای، ای وای ای وای»
شاعر: رضا یزدانی
نغمه پرداز: سید مهدی سرخان
نظرات