ای داغ تو آغاز محرم
ای داغ تو آغاز محرم
ای فاطمه ای نگین خاتم
پهلوی تو چون دلم شکسته
ای راز مگوی هر دو عالم
دست نانجیبی بسته دست حیدر
مانده بین آتش دل شکسته کوثر
آتشکده سقیفه آخر،
بر خانه مرتضی شرر زد
با قامت خم در این جوای ،
زهرای علی دم از سفر زد
(بعد از تو امان از دل حیدر)
از آن همه غم چه می توان گفت
ای خواندن روضه تو دشوار
در مجلس ما اشاره کافی است
دیگر نشود حدیث مسمار
روضه ی تو پیداست از حیرت زینب
غیر غم نمانده هم صحبت زینب
اشک حسن و حسین و زینب،
بر خانه به جای مِهر زهراست
بی فاطمه در مدینه دیگر،
تنها خبر از غربت مولاست
(بعد از تو امان از دل زینب)
شاعر: میلاد عرفان پور
جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش
منبع: (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج30، ص 293)
....فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً.
ترجمه: ...(خلیفه دوم می گوید: به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد...) گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید. پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد.
فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم...
اجرا شده در: شب اول فاطمیه دوم "هیئت شهدای گمنام" - (مورخ: 92/01/25)
نظرات