کیستم من؟ اولین قربانیات
ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت
سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو
نقد جانم رونمای روی تو
خوش بوَد با اشک دامن دامنم
عکس لبخند تو در زخم تنم
کیستم من؟ اولین قربانیات
جان دو قربانیام ارزانیات
دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین
دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور
اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم
کوفیان چون گرگها چنگم زدند
در میان کوچهها سنگم زدند
فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده
حج من در پیش سنگ و تیرها
حج تو در سایۀ شمشیرها
حج من در کوی تو قربان شدن
حج تو در موج خون عریان شدن
حج من داغ دو طفل بیسر است
حج تو داغ علی اکبر است
حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام
حج من خون گلو افشاندن است
حج تو بر نیزه قرآن خواندن است
حج من در کوچها گردیدن است
حج تو در موج خون غلطیدن است
حج من در راه تو جان دادن است
حج تو از صدر زین افتادن است
هدیۀ من پیکری بیسر شده
هدیۀ تو خیمه آتش زده
خنده زد بر تیغ زخم حنجرم
تا به خاک پای تو افتد سرم
با وجود آنکه مدیون تواند
کوفیان لب تشنۀ خون تواند
ای عزیز جان پیغمبر میا
گر میآیی با علی اکبر میا
تو چو خورشیدی و اصغر، ماه توست
چشم تیراندازها در راه توست
روح من مرغ لب بام تو بود
آخرین ذکرم فقط نام تو بود
باب تو شیرخدا شاه عرب
بر یتیمان بود بابا نیمه شب
ای تو دست رحمت پروردگار
ای امیرالمؤمنین را یادگار
آن علی را تو سرور سینهای
بر پدر سر تا قدم آیینهای
دوست دارم تا که از لطف و کرم
تو پدر باشی برای دخترم
دخترت باشد به جای خواهرش
خواهرت زینب به جای مادرش
مست صهبای وصالم کن حسین
یوسف زهرا حلالم کن حسین
شاعر : غلامرضا سازگار
اشک و خونم هر دو وقف دامنت
سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو
نقد جانم رونمای روی تو
خوش بوَد با اشک دامن دامنم
عکس لبخند تو در زخم تنم
کیستم من؟ اولین قربانیات
جان دو قربانیام ارزانیات
دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین
دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور
اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم
کوفیان چون گرگها چنگم زدند
در میان کوچهها سنگم زدند
فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده
حج من در پیش سنگ و تیرها
حج تو در سایۀ شمشیرها
حج من در کوی تو قربان شدن
حج تو در موج خون عریان شدن
حج من داغ دو طفل بیسر است
حج تو داغ علی اکبر است
حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام
حج من خون گلو افشاندن است
حج تو بر نیزه قرآن خواندن است
حج من در کوچها گردیدن است
حج تو در موج خون غلطیدن است
حج من در راه تو جان دادن است
حج تو از صدر زین افتادن است
هدیۀ من پیکری بیسر شده
هدیۀ تو خیمه آتش زده
خنده زد بر تیغ زخم حنجرم
تا به خاک پای تو افتد سرم
با وجود آنکه مدیون تواند
کوفیان لب تشنۀ خون تواند
ای عزیز جان پیغمبر میا
گر میآیی با علی اکبر میا
تو چو خورشیدی و اصغر، ماه توست
چشم تیراندازها در راه توست
روح من مرغ لب بام تو بود
آخرین ذکرم فقط نام تو بود
باب تو شیرخدا شاه عرب
بر یتیمان بود بابا نیمه شب
ای تو دست رحمت پروردگار
ای امیرالمؤمنین را یادگار
آن علی را تو سرور سینهای
بر پدر سر تا قدم آیینهای
دوست دارم تا که از لطف و کرم
تو پدر باشی برای دخترم
دخترت باشد به جای خواهرش
خواهرت زینب به جای مادرش
مست صهبای وصالم کن حسین
یوسف زهرا حلالم کن حسین
شاعر : غلامرضا سازگار
نظرات