سیدی ابنَ الحسن، یا مرحباً مرحباً
سيدي ابنَ الحسن، يا مرحباً مرحباً
آقای من یابن الحسن، خوش آمدی، خوش آمدی
بكَ الهُمومُ تَنجلي، بكَ يَغيبُ الشَّجَنْ
با تو غم ها از دل بیرون می رود، و اندوه از میان میرود.
أنتَ مُزيلُ الكربِ عن وجهِ البتولِ الطَّهورْ
تو از بین برنده غم زهرای بتولی
يا يُوسفَ الزهراءِ عجِّلْ، الظهورَ الظهور
ای یوسف زهرا، در ظهورت شتاب کن.
متى يكونُ اللِّقا، لك الحِمى و الوِقا
چه وقت دیدار حاصل می شود؟
ای من بلاگردان تو. ای به فدایت
لَقَى فؤادي إليكْ، مِن شوقِه ما لَقَى !
دلم به دیدارت آمد
اما از شوقش، دیدارت را نفهمید
«عَجِّل عَجِّل قائمَ العِترةِ
بشتاب بشتاب ای قائم عترت
عَجِّل عَجِّل مُنجيَ الأمةِ»
بشتاب بشتاب ای منجی امت
شاعر: احمد حسن الحجیری از بحرین
نظرات