می ترسم شود به پا، قیامت کرب و بلا
شیطان رخنه کرد، بین سجده ها
مسلم یکه ماند، در مسجد چرا؟
فغان از این شهر بی وفا، امان از این تکرار جفا
شکسته مسلم در سجده¬گاه، به یاد فرق مرتضی
مولا جان نیا نیا، می ترسم ز فتنه ها
می ترسم شود به پا، قیامت کرب و بلا
(ثارالله حسین حسین)
درها را دریغ، بستند از جفا
درماندم، بین کوچه ها
نیاید ای کاش آن کاروان، که بی وفایند این همرهان
نبینم ای کاش تیغ جفا، به جانت ای جان جهان
مولا جان نیا نیا، دارد تیغشان جلا
می ترسم ز سرخیِ، حکایت کربلا
(ثارالله حسین حسین)
می آید نسیم، با عطر حسین
دیگرگون شده، حال عالمین
دوباره بغض و باران من، به خیمه هایش چشمان من
دوباره یاد کرب و بلا، شده بلاگردان من
می آید محرمش، ما را می¬برد غمش
می گرییم به هرکجا، به حسرت کرب و بلا
(ثارالله حسین حسین)
شاعر: علی محمد مؤدب
مسلم یکه ماند، در مسجد چرا؟
فغان از این شهر بی وفا، امان از این تکرار جفا
شکسته مسلم در سجده¬گاه، به یاد فرق مرتضی
مولا جان نیا نیا، می ترسم ز فتنه ها
می ترسم شود به پا، قیامت کرب و بلا
(ثارالله حسین حسین)
درها را دریغ، بستند از جفا
درماندم، بین کوچه ها
نیاید ای کاش آن کاروان، که بی وفایند این همرهان
نبینم ای کاش تیغ جفا، به جانت ای جان جهان
مولا جان نیا نیا، دارد تیغشان جلا
می ترسم ز سرخیِ، حکایت کربلا
(ثارالله حسین حسین)
می آید نسیم، با عطر حسین
دیگرگون شده، حال عالمین
دوباره بغض و باران من، به خیمه هایش چشمان من
دوباره یاد کرب و بلا، شده بلاگردان من
می آید محرمش، ما را می¬برد غمش
می گرییم به هرکجا، به حسرت کرب و بلا
(ثارالله حسین حسین)
شاعر: علی محمد مؤدب
نظرات