داغ بقیع تا کی روی دلها بشینه؟
تا کی بباره چشما از داغ مدینه؟
داغ بقیع تا کی روی دلها بشینه؟
کی چشمامون روز ظهورت رو میبینه؟
ای تکسوار! ای وارث ذوالفقار
جهانه چشم انتظار، بیا اباصالح
ماه جهان! خورشید مستضعفان!
حضرت صاحب زمان، بیا اباصالح
دنیا تاریکه، اما نزدیکه
روزی که تو جهانتابی...
روزی که میشه، نابود از ریشه
آل سقوط وهابی...
مولا العجل، مولا العجل
مولا یابن الحسن مولا
***
قِفْ أنتَ ممنوعُ الدُّخُولِ للبَقیعِ
بایست، تو اجازه ورود به بقیع را نداری
و اْمْسِكْ هُنا عَيْنيْكَ عن ذَرْفِ الدُّموعِ
چشمانت را از اشک ریختن بازدار
جُرمُكَ جُرمٌ واضحٌ إِنَّكَ شِيعي
جرم تو، روشن است، تو شیعه هستی!
يا عَاذِلي... حُبِّيْ لهم قَاتلِي..
ای سرزنش کننده من... عشق آنان مرا کشته است
إنَّ هُنا داخِلي.. أرضَ البقيعِ
... خاک بقیع، در قلب من است.
مَهما جَرى ... و اللهِ هذا الثَّرى...
هر اتفاقی هم که بیفتد، به خداوند سوگند که این خاک...
يَبقى مزارَ الوَرى... ما مِن رُجوعِ
زیارتگاه میماند و هیچ بازگشتی در کار نیست
يا لِلقبورِ، حِيْطَتْ بِسُورِ
و عُصْبَةٍ و أغلالِ
آه برآن قبرهایی که، در محاصره دیوار
و جماعتی از مردم و موانع قرار گرفته است
بقیعُ الغَرقَدْ، لِلعرشِ یَمْتَدْ
يَشكُو مُصيبةَ الآلِ
بقیع به سمت عرش امتداد دارد
و از مصیبت اهل بیت رسول خدا شکایت میکند
اللهُ أكبر.. اللهُ أكبر
نَبكي...بَقيعَنا الغَرقَدْ
الله اکبر ... الله اکبر
ما بر بقیعمان میگرییم
شاعر عربی: احمد حسین الحجیری از بحرین
شاعر فارسی: یوسف رحیمی
نظرات