من و مین و مهتاب... (شعری در حال و هوای کتاب "وقتی مهتاب گم شد")
شعری از مرتضی امیری اسفندقه
در مورد کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
گذشتیم از تب
گذشتیم از تاب
گذشتیم از آتش و خاک
از باد و از آب
گذشتیم از جلوه و جذبه
جذاب
شهاب آمد و دید ما را و رقصید
به ماه و ستاره نشان داد ما را
گذشتیم از شب
گذشتیم از خواب
گذشتیم از خلسه و
خاطره
مرگ و
مرداب
رها از جدایی و
از آشنایی
رها از خموشی و
از روشنایی
رها از همه، هرچه حتی رهایی
گذشتیم از قالب و
قلب و
القاب
من و
مین و
مهتاب
در مورد کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
گذشتیم از تب
گذشتیم از تاب
گذشتیم از آتش و خاک
از باد و از آب
گذشتیم از جلوه و جذبه
جذاب
شهاب آمد و دید ما را و رقصید
به ماه و ستاره نشان داد ما را
گذشتیم از شب
گذشتیم از خواب
گذشتیم از خلسه و
خاطره
مرگ و
مرداب
رها از جدایی و
از آشنایی
رها از خموشی و
از روشنایی
رها از همه، هرچه حتی رهایی
گذشتیم از قالب و
قلب و
القاب
من و
مین و
مهتاب
نظرات