بر تختهی دری، دریا رو میبرند
تموم دلا، شبیه هم گریونه، گریونه
نفس به نفس، خدا خدا میخونه، میخونه
روز نجات یه بی گناه از زندونه، زندونه
اگه روز آزادیه، چرا نکردن احترام
زنجیر بسته دخیل، چرا به دستای امام
بر تختهی دری، دریا رو میبرند
با دست بسته باز، مولا رو میبرند
با گریهی مهر و ماه، همسفر اشک و آه
تشییع شده یک مسموم، یا بقیة الله
به گریه گذشت، شب و سحر، واویلا واویلا
به سوز دل و به چِشم تر، واویلا واویلا
به صورتش خورده ارث مادر، واویلا واویلا
امامرضا گرید بر آن، «مُعذَّبِ قَعر سُجُون»
از جنّت فاطمه، نوحه کند با قلب خون
چون قلب شیعیان، آن ساق پا شکست
لرزیده ساق عرش، عرش خدا شکست
شد زاده ی ثارالله، مسموم زهر جانکاه
صاحب عزا تسلیت، یا بقیة الله
قدم به قدم، تاکربلات میخونم میخونم
باپای دل و با چشمای بارونم بارونم
منو خودت کربلا کشوندی میدونم میدونم
حرارت عشقت حسین، تودلای آزادهست
لب ترکن جون بخواه، دلای ما آمادهست
پاها پر آبله، تا بین الحرمین
سرها به روی دست، لبیک یاحسین
ما لشکر روح الله، با بیرق ثارالله
تا پای جونیم پای، مهدی عجل الله
شاعر بند 1و 2: میثم مومنی نژاد
شاعر بند 3: اکبر شیخی
ملودی: اکبر شیخی
نفس به نفس، خدا خدا میخونه، میخونه
روز نجات یه بی گناه از زندونه، زندونه
اگه روز آزادیه، چرا نکردن احترام
زنجیر بسته دخیل، چرا به دستای امام
بر تختهی دری، دریا رو میبرند
با دست بسته باز، مولا رو میبرند
با گریهی مهر و ماه، همسفر اشک و آه
تشییع شده یک مسموم، یا بقیة الله
به گریه گذشت، شب و سحر، واویلا واویلا
به سوز دل و به چِشم تر، واویلا واویلا
به صورتش خورده ارث مادر، واویلا واویلا
امامرضا گرید بر آن، «مُعذَّبِ قَعر سُجُون»
از جنّت فاطمه، نوحه کند با قلب خون
چون قلب شیعیان، آن ساق پا شکست
لرزیده ساق عرش، عرش خدا شکست
شد زاده ی ثارالله، مسموم زهر جانکاه
صاحب عزا تسلیت، یا بقیة الله
قدم به قدم، تاکربلات میخونم میخونم
باپای دل و با چشمای بارونم بارونم
منو خودت کربلا کشوندی میدونم میدونم
حرارت عشقت حسین، تودلای آزادهست
لب ترکن جون بخواه، دلای ما آمادهست
پاها پر آبله، تا بین الحرمین
سرها به روی دست، لبیک یاحسین
ما لشکر روح الله، با بیرق ثارالله
تا پای جونیم پای، مهدی عجل الله
شاعر بند 1و 2: میثم مومنی نژاد
شاعر بند 3: اکبر شیخی
ملودی: اکبر شیخی
نظرات