هزار بار گنه کردهای
چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم
چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم؟
اگر تو خالق خود را خدا نمیدانی
منم خدا و تو را عبد خویش میدانم
شرار قهر مرا آب بحر، کافی نیست
مگر ز اشک تو آبی بر آن بیفشانم
تو غافلی و مرا لحظـهای نمیخوانی
بیا منم که تو را سوی خویش میخوانم
هزاربار شدم از تو خشمگین امّا
تو کیستی که ز تو انتقام بستانم؟
به عزتم قسم ار سوی من بیایی باز
تو را ز لطف در آغوش خویش بنشانم
ز بس که اشک تو را دوست دارم، از رحمت
بلا دهم که تو را لحظـهای بگریانم
هزار بار گنه کردهای بیا یکبار
بگو:اله من العفو من پشیمانم
ز سالها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم
اگرچه از همه آلودهتر بوَد «میثم»
به ذات اقدسم او را ز در نمیرانم
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم؟
اگر تو خالق خود را خدا نمیدانی
منم خدا و تو را عبد خویش میدانم
شرار قهر مرا آب بحر، کافی نیست
مگر ز اشک تو آبی بر آن بیفشانم
تو غافلی و مرا لحظـهای نمیخوانی
بیا منم که تو را سوی خویش میخوانم
هزاربار شدم از تو خشمگین امّا
تو کیستی که ز تو انتقام بستانم؟
به عزتم قسم ار سوی من بیایی باز
تو را ز لطف در آغوش خویش بنشانم
ز بس که اشک تو را دوست دارم، از رحمت
بلا دهم که تو را لحظـهای بگریانم
هزار بار گنه کردهای بیا یکبار
بگو:اله من العفو من پشیمانم
ز سالها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم
اگرچه از همه آلودهتر بوَد «میثم»
به ذات اقدسم او را ز در نمیرانم
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
نظرات