نیمه شب تابوت را برداشته
نیمه شب تابوت را برداشته
بار غم بر شانه ها بگذاشته
هفت تن دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن هفت آسمان
در دل تابوت جان حیدر است
هستی و تاب و توان حیدر است
گویی آن شب مخفی از چشم همه
هم علی تشییع شد هم فاطمه
یا محمد از رخت شرمنده ام
فاطمه جان داده و من زنده ام
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
دستهای باغبانت بسته بود
بار غم بر شانه ها بگذاشته
هفت تن دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن هفت آسمان
در دل تابوت جان حیدر است
هستی و تاب و توان حیدر است
گویی آن شب مخفی از چشم همه
هم علی تشییع شد هم فاطمه
یا محمد از رخت شرمنده ام
فاطمه جان داده و من زنده ام
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
دستهای باغبانت بسته بود
نظرات