آه ای شب پر پیچ و خم از عشق بگو عشق
آه ای شب پر پیچ و خم از عشق بگو عشق
نزدیک شده صبحدم از عشق بگو عشق
عشق است زبانی که تفاوت نشناسد
هم با عرب و با عجم از عشق بگو عشق
باز این چه خروشی است که در خلق جهان است
پس باز هم ای محتشم از عشق بگو عشق
یا ایّتها النفس، نفس در نفس دوست
در هر دم و هر بازدم از عشق بگو عشق
هیهات ز عقلی که نشد کرب و بلایی
دیوانه شو و دم به دم از عشق بگو عشق
مین کاشته باشند کمین کاشته باشند
راهی شو و در هر قدم از عشق بگو عشق
ای رفته به پابوسی حلّت بفِناها
با این من جامانده هم از عشق بگو عشق
ای سینه سپر ساخته امواج بلا را
عباس شدی دست کم از عشق بگو عشق
ای اهل حرم سید و سالار می آید
با سوختگان حرم از عشق بگو عشق
شاعر: مهدی جهاندار
نزدیک شده صبحدم از عشق بگو عشق
عشق است زبانی که تفاوت نشناسد
هم با عرب و با عجم از عشق بگو عشق
باز این چه خروشی است که در خلق جهان است
پس باز هم ای محتشم از عشق بگو عشق
یا ایّتها النفس، نفس در نفس دوست
در هر دم و هر بازدم از عشق بگو عشق
هیهات ز عقلی که نشد کرب و بلایی
دیوانه شو و دم به دم از عشق بگو عشق
مین کاشته باشند کمین کاشته باشند
راهی شو و در هر قدم از عشق بگو عشق
ای رفته به پابوسی حلّت بفِناها
با این من جامانده هم از عشق بگو عشق
ای سینه سپر ساخته امواج بلا را
عباس شدی دست کم از عشق بگو عشق
ای اهل حرم سید و سالار می آید
با سوختگان حرم از عشق بگو عشق
شاعر: مهدی جهاندار
نظرات