پایگاه رسمی میثم مطیعی پایگاه رسمی میثم مطیعی، Meysam motiee ، گمنام ، Gomanm ، میثاق ، Misaq

امامزاده قاضی الصابر (ع)

مراسم‌عزاداری‌شهادت‌امام‌جعفرصادق(ع)

ترتیل‌خوانی و بیان نکات توسط حاج میثم مطیعی

سخنران: حجةالاسلام استاد قرائتی

با مداحی و عزاداری: حاج میثم مطیعی

پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۱۳ - از ساعت ۲۰:۳۰

مكان: تهران، میدان شيخ بهایی، ده ونک

امامزاده قاضی الصابر (علیه‌السّلام)

..........................................................

عزاداری‌‌شب‌شهادت‌امام‌جعفرصادق(ع)

سخنران: حجةالاسلام امامی

با مداحی: حاج میثم مطیعی

جمعه ۱۴۰۳/۲/۱۴ - از ساعت ۲۱:۳۰

مكان: ارومیه، بلوار ۷تیر، جنب ترمینال شهرستان

حسینیه‌ اعظم ثارالله ارومیه

..........................................................

عزاداری‌‌روزشهادت‌امام‌جعفرصادق(ع)

سخنران: حجةالاسلام سیدحسین آقامیری

با مداحی: حاج میثم مطیعی

شنبه ۱۴۰۳/۲/۱۵ - بعد از نماز عصر

مكان: قم، حرم حضرت معصومه (س)

شبستان امام خمینی (ره)

او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست

آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشه می در بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
پروانهء رها شده از پیرهن شده است
او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است
بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس
بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جز دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
گویی سپرده اند به یعقوب، جامه را
پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را
می خواند از نگاه ترش آن چکامه را
هفت آسمان قریب به مضمون نامه را
این چند سطر را ننوشتم، گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم
آورده است نامه برایت، کبوترم
اینک کبوترم به فدایت، برادرم
دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم
جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم
آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان
برگشت چند صفحه به ماقبل داستان
یادش به خیر، دست کریمانه ای که داشت
سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت
همواره باز بود درِ خانه ای که داشت
هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف
اینک دلم به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است
"از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد"
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات
می رفت و رفتنش متشابه به محکمات
بغض عمو درون گلو بی صدا شكست
باران سنگ بود و سبو بی صدا شكست
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست
در ازدحام هلهله او... بی صدا شكست
اين شعر ادامه داشت اگر گريه می گذاشت...

شاعر: سيد حميدرضا برقعی
ردیف عنوان فایل حجم پخش آنلاین دانلود
۱
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست (واحد)
8.17 MB
دانلود صوت
۲
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست (واحد)
8.17 MB
دانلود صوت