پایگاه رسمی میثم مطیعی پایگاه رسمی میثم مطیعی، Meysam motiee ، گمنام ، Gomanm ، میثاق ، Misaq

امامزاده قاضی الصابر (ع)

مجلس روضه هفتگی و عزاداری

ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سخنران: حجت الاسلام حامد کاشانی

بانوای: حاج میثم مطیعی 

زمان: پنجشنبه ۱ آذر ماه ۱۴۰۳ - ساعت ۲۰:۳۰

مكان: تهران، میدان شيخ بهایی، ده ونک

امامزاده قاضی الصابر (علیه‌السّلام)

انقلابی بوده‌ایم و انقلابی مانده‌ایم

شعري كه حاج ميثم مطيعي قبل از نماز عيد فطر به امامت ولي امر مسلمين در مصلي تهران خواند:

ياعليُّ ياعظيمُ ياغفورُ يارحيم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شديم
اي خداي مهربان ليلة القدر بشر
اي همه سوگندهاي لحظه قرآن به سر
باز هم در گوش ما از رحمت خود خوانده اي
در تن ما جوشن از نور خودت پوشانده اي
اي اميد ما گنهكاران كه رسواي توايم
باز هم شرمنده بخشندگي‌هاي توايم
ياجليلُ ياجميلُ ياوكيلُ ياكفيل
يا دليلُ ياقبيلُ يامُديلُ يامُنيل
اي دليل اول دلها براي سوختن
زندگاني چيست جز مهر تو را اندوختن
يا عليُّ يا وفيُّ يا غنيُّ يا مليّ
يازكيُّ يا بديُّ يا قويُّ يا ولي
يا وليَّ المؤمنين، بي‌تابي ما را ببين
دل كماكان مانده در سوگ اميرُالمؤمنين
يا حبيبُ يا طبيبُ يا قريبُ يا رقيب
يا حسيبُ يا مُهيبُ يا مُثيبُ يا مُجيب
ماه ايمان رفت كي هنگام ايمان مي‌رسد؟
ختم قرآن دل ما كي به پايان مي‌رسد؟
حيف، ماه روزه رفت و شكر عيد توبه شد
اين اگر از خانه دل مي‌رود، آن مي‌رسد
بازهم سوي تو مي‌آييم اي عيد كريم
چون گدايي كه به استقبال سلطان مي‌رسد
بارالها ماه تو ماه تجارت با دل است
هر كه زين بازار غافل شد به خسران مي‌رسد
عيد فطر آمد، خدايا خوب مي‌دانم كه باز
دست خشك اين بيابان‌ها به باران مي‌رسد
مي‌دهي بي هيچ منت عيدي ما را هنوز
نغمه اوف لنا الكيل است بر لبها هنوز
اين شهيدان به خون رنگين نشاني‌هاي توست
خاك ما سنگ تمام مهرباني‌هاي توست
گاه بي‌تابيم و گاه آرام، درياييم ما
چون علي اهل تولا و تبراييم ما
سر به راه دوست داريم و سر ما نذر اوست
نيل اگر طغيان كند، اعجاز موساييم ما
مشرق عشقيم و از طور تجلي مي‌رسيم
شب نبندد راه ما را، صبح فرداييم ما
اي خداي از رگ گردن به ما نزديك‌تر
با رگ گردن شهادت را پذيراييم ما
در ميان خيل بيرق‌هاي باطل، همچنان
وارثان بيرق انّا فتحناييم ما
گر همه صفينيان هستند و اصحاب جمل
فخر ما اين بس كه سربازان مولاييم ما
عاشقان غيرت پيداي شير خيبريم
زائران تربت پنهان زهراييم ما
دست‌بسته مثل غواصان، همه آماده‌ايم
تا گره از كار اين پيكار بگشاييم ما
با تو ما تنها نمي‌مانيم، تنها نيستيم
بي تو دنيايي اگر با ماست، تنهاييم ما
آه از اين دنيا كه فرعونش ميان‌داري كند
آه از آن دستي كه خون كودكان جاري كند
باز مي‌آيد شميمي كربلايي از يمن
عطر ايمان اويس و عهد مردان قرن
در تماشا مانده‌ايم و مي‌دمد خون از زمين
ربنا اِغفر لنا و انصُر جيوشَ المسلمين
روزه دارانند اما روزه دار عيد فطر
از محمد نه كه از بوجهل‌ها دارند دين
سر به سر هند جگر خوارند و در روز احد
همره وحشي نشسته حمزه‌ها را در كمين
شمرشان هرگز نمي‌بُرد سر ايمان ما
بر سر ما تا بود دست يل ام البنين
مكر حق با ماست تا از مكر شيطان بگذريم
تا به بسم اللهي از نيل خروشان بگذريم
سحر باطل عزم موسي را نمي‌ريزد به هم
چند موج هرزه دريا را نمي‌ريزد به هم
بسته ره، بر دشمن ما آيه نفي سبيل
عبرت سجّيل دارد قصه اصحاب فيل
خيل سربازان مولاييم در آخر زمان
همچنان آماده پيكار با مستكبران
بازهم ماييم و شوق ره سپردن با ولي
راه روح الله زير سايه سيدعلي
بر خلاف ميل شب ما آفتابي مانده‌ايم
انقلابي بوده‌ايم و انقلابي مانده‌ايم
فتح اگر فتح است در قاموس ما بوده است و بس
دست بالادست تنها از خدا بوده است و بس

شاعر: ميلاد عرفان پور و محمد رضا طهماسبي