بمیرم باز مادر درد دارد
دوباره شب شد و سردرد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
از اين پهلو به آن پهلو شد و گفت
عزيزم زخم بستر درد دارد
شنيدم در قنوت وتر ميگفت
خدايا مرگ كمتر درد دارد
بر اين سوره بيا و دست مگذار
كه آيه آيه كوثر درد دارد
ز اشك باغبان پرسيدم و گفت
نگاه ياس پر پر درد دارد
گذشت و عصر عاشورا چشیدم
غلاف و دست کافر درد دارد
شاعر: محسن عرب خالقی
بمیرم باز مادر درد دارد
از اين پهلو به آن پهلو شد و گفت
عزيزم زخم بستر درد دارد
شنيدم در قنوت وتر ميگفت
خدايا مرگ كمتر درد دارد
بر اين سوره بيا و دست مگذار
كه آيه آيه كوثر درد دارد
ز اشك باغبان پرسيدم و گفت
نگاه ياس پر پر درد دارد
گذشت و عصر عاشورا چشیدم
غلاف و دست کافر درد دارد
شاعر: محسن عرب خالقی
نظرات