همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو
همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو
جان من از آنچه آمد بر سرت یک سر بگو
رخ اگر میپوشی از من دیگر از زینب مپوش
شرح سیلی را تو با آن با وفا دختر بگو
ماجرای گوشواره بر کف دستت چه بود؟
سرّی از این قصّه سر بسته با حیدر بگو
قطره قطره آب گشتی و مرا آتش زدی
با من از کاهیدن این نازنین پیکر بگو
از چه دائم میروی از هوش و باز آئی به هوش
از چه میپیچی بخود پیوسته در بستر بگو
دردهای خویش را با خود مبر در خاک گور
یا ز سرّ سینه یا از زخم میخ در بگو
محسنت بین در و دیوار با مادر چه گفت؟
لاله خونین من از غنچه پرپر بگو
ای بهشت من که رو کردی تو در باغ بهشت
آنچه را با من نمی گفتی به پیغمبر بگو
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
جان من از آنچه آمد بر سرت یک سر بگو
رخ اگر میپوشی از من دیگر از زینب مپوش
شرح سیلی را تو با آن با وفا دختر بگو
ماجرای گوشواره بر کف دستت چه بود؟
سرّی از این قصّه سر بسته با حیدر بگو
قطره قطره آب گشتی و مرا آتش زدی
با من از کاهیدن این نازنین پیکر بگو
از چه دائم میروی از هوش و باز آئی به هوش
از چه میپیچی بخود پیوسته در بستر بگو
دردهای خویش را با خود مبر در خاک گور
یا ز سرّ سینه یا از زخم میخ در بگو
محسنت بین در و دیوار با مادر چه گفت؟
لاله خونین من از غنچه پرپر بگو
ای بهشت من که رو کردی تو در باغ بهشت
آنچه را با من نمی گفتی به پیغمبر بگو
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
نظرات