ای صاحب زمانه! زمان بدی شده ست
دنیا بد است بی تو مکان بدی شده سست
ای صاحب زمانه! زمان بدی شده ست
تو نامه دادهای که بیا، ماندهام هنوز
آه از دلم که نامه رسان بدی شده ست
بگشای آن دو چشم ربیع الانام را
این چارفصل بی تو خزان بدی شده ست
ای خوب من! بیا و دلم را تکان بده
این کوه سخت، سنگ نشان بدی شده ست
در بیزمان خویش مرا جاودانه کن
این تیک و تاک ها هیجان بدی شده ست
غرق گناهم و به نگاهت امیدوار
باخود مگو چقدر جوان بدی شده ست
دست مرا بگیر که یخ زد بدون تو
جان مرا بگیر که جان بدی شده ست
جان مرا بگیر به یک روضه از حسین
اشکی حواله کن به منِ مانده زیر دین
ای روضهی حسین تو نوح نجات من
خونگریه بر تو، جوهر سرخ دوات من
با ما بگو به زمزمه، آهسته، درخفا
از روضهی سری که بریدند از قفا
از خیمهها که امن نبودند بی حسین
از گوشواره ها که ربودند بی حسین
شاعر: میلاد عرفان پور
ای صاحب زمانه! زمان بدی شده ست
تو نامه دادهای که بیا، ماندهام هنوز
آه از دلم که نامه رسان بدی شده ست
بگشای آن دو چشم ربیع الانام را
این چارفصل بی تو خزان بدی شده ست
ای خوب من! بیا و دلم را تکان بده
این کوه سخت، سنگ نشان بدی شده ست
در بیزمان خویش مرا جاودانه کن
این تیک و تاک ها هیجان بدی شده ست
غرق گناهم و به نگاهت امیدوار
باخود مگو چقدر جوان بدی شده ست
دست مرا بگیر که یخ زد بدون تو
جان مرا بگیر که جان بدی شده ست
جان مرا بگیر به یک روضه از حسین
اشکی حواله کن به منِ مانده زیر دین
ای روضهی حسین تو نوح نجات من
خونگریه بر تو، جوهر سرخ دوات من
با ما بگو به زمزمه، آهسته، درخفا
از روضهی سری که بریدند از قفا
از خیمهها که امن نبودند بی حسین
از گوشواره ها که ربودند بی حسین
شاعر: میلاد عرفان پور
نظرات