لب تشنه بود
السلام ای بدن بی سرِ گرما دیده
السلام ای سر مجروحِ کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را
ما ندیدیم، ما شنیدیم؛ ولی زینب کبری دیده
لب تشنه بود شمر برید از قفا سرش
من بر رُخش نظاره کنان در برابرش
دیگر چه احتیاج به شمشیرِ آب دار
بس بود بهر کشتن او داغ اکبرش
السلام ای سر مجروحِ کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را
ما ندیدیم، ما شنیدیم؛ ولی زینب کبری دیده
لب تشنه بود شمر برید از قفا سرش
من بر رُخش نظاره کنان در برابرش
دیگر چه احتیاج به شمشیرِ آب دار
بس بود بهر کشتن او داغ اکبرش
نظرات