شعر سیاسی- اجتماعی: که نقشه ی انتقام از این انقلاب دارد؟
که نقشه ی انتقام از این انقلاب دارد؟
به مرگ، روشن کنش که دنیا حساب دارد
رجز بخوان، میهن سلحشور و قهرمانم
که یاوههای یزید دوران، جواب دارد
به وهم اگر از گلیم خود پیشتر نهد پا
به پیشوازش وطن، هزاران شهاب دارد
برایمان رو شده ست ای دوست، دست دشمن
اگرچه بر چهره اش هزاران نقاب دارد
نه پای ما را مجال مانده برای ماندن
نه چشم ما لحظه ای تمنای خواب دارد
وطن, به پابوس هر شهیدش گلی شکفته
معطر از اشک مادرانش گلاب دارد
چقدر شب می شکافد این رود روشنایی
چقدر این مرز پرگهر، آفتاب دارد
قسم به آیات فتح قرآن که فاتحانیم
هنوز دنیا حساب دارد کتاب دارد
اگر عدو طرح فتنه از هر رقم بریزد
به ضرب شستی محاسباتش بههم بریزد
برای این سرزمین، همه بگذریم از سر
کدام بمب اتم از این همدلی قویتر
چگونه از هم بپاشد این بیکرانه دریا
حباب ها رفته اند و ما مانده ایم برجا
هرآنکه بر مرز ما بتازد، بمیرد اینجا
شنیده بوی کباب و آتش بگیرد اینجا
قسم به صبر و شکوه این ملت مقاوم
در این ولایت هنوز زنده ست حاج قاسم
به فکر دیوانهبازی افتاده دشمن اما
ندیده خشم و ندیده دیوانهبازی ما!
اگر که یک شعله هم برافروزد این طرفها
تمام دنیایشان به آتش کشیم یکجا
میازمایید خشم ما را که شعلهوار است
میازمایید تیغ ما را که ذوالفقار است
شاعران: دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور
به مرگ، روشن کنش که دنیا حساب دارد
رجز بخوان، میهن سلحشور و قهرمانم
که یاوههای یزید دوران، جواب دارد
به وهم اگر از گلیم خود پیشتر نهد پا
به پیشوازش وطن، هزاران شهاب دارد
برایمان رو شده ست ای دوست، دست دشمن
اگرچه بر چهره اش هزاران نقاب دارد
نه پای ما را مجال مانده برای ماندن
نه چشم ما لحظه ای تمنای خواب دارد
وطن, به پابوس هر شهیدش گلی شکفته
معطر از اشک مادرانش گلاب دارد
چقدر شب می شکافد این رود روشنایی
چقدر این مرز پرگهر، آفتاب دارد
قسم به آیات فتح قرآن که فاتحانیم
هنوز دنیا حساب دارد کتاب دارد
اگر عدو طرح فتنه از هر رقم بریزد
به ضرب شستی محاسباتش بههم بریزد
برای این سرزمین، همه بگذریم از سر
کدام بمب اتم از این همدلی قویتر
چگونه از هم بپاشد این بیکرانه دریا
حباب ها رفته اند و ما مانده ایم برجا
هرآنکه بر مرز ما بتازد، بمیرد اینجا
شنیده بوی کباب و آتش بگیرد اینجا
قسم به صبر و شکوه این ملت مقاوم
در این ولایت هنوز زنده ست حاج قاسم
به فکر دیوانهبازی افتاده دشمن اما
ندیده خشم و ندیده دیوانهبازی ما!
اگر که یک شعله هم برافروزد این طرفها
تمام دنیایشان به آتش کشیم یکجا
میازمایید خشم ما را که شعلهوار است
میازمایید تیغ ما را که ذوالفقار است
شاعران: دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور
نظرات