من با توام علی
توو کوچه میرفتم کسی/ مانع راهم شد
خداروشکر/ که اون وسط دیوار/ تکیهگاهم شد
حسن پناهم شد
من که شبیه دشمنات/ حقیر دنیا نیستم
خودت میدونی ابالحسن/ اسیر دنیا نیستم
نذر نگاهت/ هرچی فدک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
بس که شدم گریون تو/ همه ازم خستهن
به هرکسی/ که رو زدم فورا/ درارو می بستن
بغضمو میشکستن
خیلی تمسخر کردن/ حال من تنها رو:
علی چقدر تنها مونده که/ فرستاده زهرا رو
دشمن به زخمم/ میزد نمک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
دیر اومدم توو کوچهها/ امون از این تقدیر
خودم دیدم/ چه جوری با زخمِ/ غلاف اون شمشیر
حیدر من شد پیر
جز تو نفهمید هیچکس/ قصهی درد من رو
همه دیدن غرق اشک و آه، نگاه مرد من رو
من رو کنارت/ میزد کتک، علی
ان کنت فی خیر/ کنت معک علی
ان کنت فی شر/ کنت معک علی
«من با توام علی»
شاعر و نغمهپرداز: رضا یزدانی
خداروشکر/ که اون وسط دیوار/ تکیهگاهم شد
حسن پناهم شد
من که شبیه دشمنات/ حقیر دنیا نیستم
خودت میدونی ابالحسن/ اسیر دنیا نیستم
نذر نگاهت/ هرچی فدک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
بس که شدم گریون تو/ همه ازم خستهن
به هرکسی/ که رو زدم فورا/ درارو می بستن
بغضمو میشکستن
خیلی تمسخر کردن/ حال من تنها رو:
علی چقدر تنها مونده که/ فرستاده زهرا رو
دشمن به زخمم/ میزد نمک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
دیر اومدم توو کوچهها/ امون از این تقدیر
خودم دیدم/ چه جوری با زخمِ/ غلاف اون شمشیر
حیدر من شد پیر
جز تو نفهمید هیچکس/ قصهی درد من رو
همه دیدن غرق اشک و آه، نگاه مرد من رو
من رو کنارت/ میزد کتک، علی
ان کنت فی خیر/ کنت معک علی
ان کنت فی شر/ کنت معک علی
«من با توام علی»
شاعر و نغمهپرداز: رضا یزدانی
نظرات