در پای تو بیم از جان نیست
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
تو چشمه عشقی مولا، دنیا به تو مولا تشنه است
در خیمه عطش می تازد، جان تشنه و دریا تشنه است
هر چند که می بارد تیغ، دل غرق تمنا تشنه است
تا رسم وفا آموزم، در عهد تو جان افشانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
مردان حسینی هستند، تا ظلمی و مظلومی هست
یاران خمینی هستند هر گوشه که محرومی هست
گردان ابالفضلی هست، تا تشنه معصومی هست
رزمنده مرز عشقم، تا هست به پیکر جانم
در پای تو بیم از جان نیست سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
هر روز چو عاشورایی ست ، شیدایی و ایمان خواهد
میدان وفا بسیار است، گاهی دل و گه جان خواهد
عشق است و خلوصی همچون لبخند شهیدان خواهد
سقایی و سرداری را فرقی ننهد ایمانم
در پای تو بیم از جان نیست سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
شاعر: محمدعلی مودب
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
تو چشمه عشقی مولا، دنیا به تو مولا تشنه است
در خیمه عطش می تازد، جان تشنه و دریا تشنه است
هر چند که می بارد تیغ، دل غرق تمنا تشنه است
تا رسم وفا آموزم، در عهد تو جان افشانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
مردان حسینی هستند، تا ظلمی و مظلومی هست
یاران خمینی هستند هر گوشه که محرومی هست
گردان ابالفضلی هست، تا تشنه معصومی هست
رزمنده مرز عشقم، تا هست به پیکر جانم
در پای تو بیم از جان نیست سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
هر روز چو عاشورایی ست ، شیدایی و ایمان خواهد
میدان وفا بسیار است، گاهی دل و گه جان خواهد
عشق است و خلوصی همچون لبخند شهیدان خواهد
سقایی و سرداری را فرقی ننهد ایمانم
در پای تو بیم از جان نیست سرحلقه جانبازانم
گر دست ندارم مولا، مشک است و من و دندانم
در پای تو بیم از جان نیست، سرحلقه جانبازانم
شاعر: محمدعلی مودب
نظرات