مقتل انس بن حرث کاهلی، از یاران پیرمرد امام حسین (ع)
سلام دادن امام زمان علیه السّلام در زیارت ناحیه مقدسه بر این شهید به این نحو است: «السَّلامُ عَلى أنَسِ بنِ كاهِلٍ الأَسَدِي»
کتاب الاصابة از انس بن حرث روایت کرده: از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: این پسرم – یعنی امام حسین علیه السّلام – در زمینی که به آن کربلا گفته میشود به شهادت میرسد، پس هر کس از شما که آن واقعه را درک کرد، پس او را یاری کند. راوی میگوید: انس بن حرث به کربلا رفت و درآنجا با امام حسین علیه السّلام به شهادت رسید.
از مقتل ازدی چنین نقل شده است: انس بن حرث پیرمردی سالخورده بود. همراه با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در جنگ بدر و حنین حضور داشت. هنگامی که امام حسین علیه السّلام به او اجازه جهاد داد، عمامهاش را به کمرش بست، سپس دستاری طلب کرد، ابروهایش را از چشمانش بالا زد و این دستار را بر روی ابروها و به روی پیشانی بست. امام حسین علیه السّلام به او نگاه میکرد و میگریست و میفرمود: خدا از تو قبول کند ای پیرمرد! این شهید که رضوان خدا بر او باد، از جمله مجاهدانی بود که بعد از به شهادت رسیدن جمعی از یاران امام حسین علیه السّلام به میدان جنگ رفت.
ابن نما میگوید : انس بن حرث برای مبارزه به میدان آمد و چنین رجز میخواند:
كاهِل ما و ذودان و نيز قبيله خِندِف و قَيس غَيلان مىدانند كه قوم من، هنگام جنگ و آن هنگام که کار در دست سواران است، از بین برندهی هماوردان است . اى قوم من! مانند شيران شرزه با شید و با دشمن با ضربتهای سریع روبرو شوید. قوم من ایجاد کننده مرگ با نیزه های سریع هستند. ما از نیزه زدن عجز و ناتوانی در خود نمی بینیم. خاندان على علیه السّلام، پيرو رحماناند و خاندان حرب، پيرو شيطان هستند.
او سپس حمله کرد و نبرد شدیدی کرد تا اینکه به شهادت رسید. رضوان خداوند بر او باد.
کتاب الاصابة از انس بن حرث روایت کرده: از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: این پسرم – یعنی امام حسین علیه السّلام – در زمینی که به آن کربلا گفته میشود به شهادت میرسد، پس هر کس از شما که آن واقعه را درک کرد، پس او را یاری کند. راوی میگوید: انس بن حرث به کربلا رفت و درآنجا با امام حسین علیه السّلام به شهادت رسید.
از مقتل ازدی چنین نقل شده است: انس بن حرث پیرمردی سالخورده بود. همراه با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در جنگ بدر و حنین حضور داشت. هنگامی که امام حسین علیه السّلام به او اجازه جهاد داد، عمامهاش را به کمرش بست، سپس دستاری طلب کرد، ابروهایش را از چشمانش بالا زد و این دستار را بر روی ابروها و به روی پیشانی بست. امام حسین علیه السّلام به او نگاه میکرد و میگریست و میفرمود: خدا از تو قبول کند ای پیرمرد! این شهید که رضوان خدا بر او باد، از جمله مجاهدانی بود که بعد از به شهادت رسیدن جمعی از یاران امام حسین علیه السّلام به میدان جنگ رفت.
ابن نما میگوید : انس بن حرث برای مبارزه به میدان آمد و چنین رجز میخواند:
كاهِل ما و ذودان و نيز قبيله خِندِف و قَيس غَيلان مىدانند كه قوم من، هنگام جنگ و آن هنگام که کار در دست سواران است، از بین برندهی هماوردان است . اى قوم من! مانند شيران شرزه با شید و با دشمن با ضربتهای سریع روبرو شوید. قوم من ایجاد کننده مرگ با نیزه های سریع هستند. ما از نیزه زدن عجز و ناتوانی در خود نمی بینیم. خاندان على علیه السّلام، پيرو رحماناند و خاندان حرب، پيرو شيطان هستند.
او سپس حمله کرد و نبرد شدیدی کرد تا اینکه به شهادت رسید. رضوان خداوند بر او باد.
نظرات