در انتظار چاره نبودی، حسین بود!
با حلق پاره پاره نبودی، حسین بود
نزد شرابخواره نبودی، حسین بود
با طفل در بغل که گلویش بریده شد
در انتظار چاره نبودی، حسین بود!
وقت وداع با حرم و دختران خود
خیره به گوشواره نبودی، حسین بود
وقت فرود نیزه به پهلوی بیپناه
بر مرکبی سواره نبودی، حسین بود
"زخم از ستاره بر تنت افزون" میان دشت
بر روی سنگ خاره نبودی، حسین بود
وقت هجوم لشکر دشمن به خیمهها
در حالت اشاره نبودی، حسین بود
"در زیر آفتاب تو ماندی" و او، ولی
با جسم پاره پاره نبودی، حسین بود
در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم
ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم
شاعر: رضا یزدانی
نزد شرابخواره نبودی، حسین بود
با طفل در بغل که گلویش بریده شد
در انتظار چاره نبودی، حسین بود!
وقت وداع با حرم و دختران خود
خیره به گوشواره نبودی، حسین بود
وقت فرود نیزه به پهلوی بیپناه
بر مرکبی سواره نبودی، حسین بود
"زخم از ستاره بر تنت افزون" میان دشت
بر روی سنگ خاره نبودی، حسین بود
وقت هجوم لشکر دشمن به خیمهها
در حالت اشاره نبودی، حسین بود
"در زیر آفتاب تو ماندی" و او، ولی
با جسم پاره پاره نبودی، حسین بود
در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم
ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم
شاعر: رضا یزدانی
نظرات