قسم به چادر خاکی مادرت برگرد
یک بلا آمدهست و این نوکر
دیگر آن یار غیرتی تو نیست!
آه، آقا! ببخش، هیچکسی
نگران سلامتی تو نیست
مادر مهربان و بی تابت
هر سحر با نگاه خسته ی خود
غربتت را قنوت میگیرد
با همان بازوی شکسته ی خود
مادرت بین شعله گفت بیا
کوچه آن روزها مقدمه بود
پشت آن در فقط امید ظهور
مرهم زخمهای فاطمه بود
تورا بخاطر جد مطهرت برگرد
قسم به چادر خاکی مادرت برگرد
به لحظه ای که سلام علی جواب نداشت
به آن شبی که نگاه حسین خواب نداشت
تو را به غربت آن دستهای بسته قسم
تو را به حرمت آن پهلوی شکسته قسم
دیگر آن یار غیرتی تو نیست!
آه، آقا! ببخش، هیچکسی
نگران سلامتی تو نیست
مادر مهربان و بی تابت
هر سحر با نگاه خسته ی خود
غربتت را قنوت میگیرد
با همان بازوی شکسته ی خود
مادرت بین شعله گفت بیا
کوچه آن روزها مقدمه بود
پشت آن در فقط امید ظهور
مرهم زخمهای فاطمه بود
تورا بخاطر جد مطهرت برگرد
قسم به چادر خاکی مادرت برگرد
به لحظه ای که سلام علی جواب نداشت
به آن شبی که نگاه حسین خواب نداشت
تو را به غربت آن دستهای بسته قسم
تو را به حرمت آن پهلوی شکسته قسم
نظرات