نقل شِنقیطی ست در تفسیر اضواء البیان
نقل شِنقيطي ست در تفسير اضواء البيان
ذيل شرح سوره ي تكوير ودر تفسير آن
در بيان واژه ي مؤوده، آورده خبر
قصه پر غصه اي از اعترافات عمر
قلب سنگ و صخره را هم غرق آتش كرده است
زاده ي خطاب ياد از خاطراتش كرده است
گفت من را بود عصر جاهليت دختري
شيرخوار نورسي، از برگ گل نازكتري
مادرش در ابتدا پنهان نمودي از منَش
تا كه ديدم بافه ي قنداقه را در دامنش
طفل را از تنگ آغوشش در آوردم به قهر
بردم او را سوي صحرا گوشه اي بيرون شهر
شيرخوارم را به دست چپ گرفتم در بغل
چاله اي كندم به دست ديگرم در آن محل
گِرد انگشتم، تمام مشت خود را مي فشرد
خاك را با دست خود از روي ريشم مي سترد
او نمي دانست بابا قصد جانش ميكند
زنده زنده بين اين چاله نهانش ميكند
با غضب بي اعتنا بر خنده ي دلجوي او
ريختم خاك سيه را با دو دستم روي او
*
آنكه با نوزاد خردش اين چنين تا مي كند
واضح است اينكه چه ها با جان زهرا مي كند
شاعر: دکتر محسن رضوانی
ذيل شرح سوره ي تكوير ودر تفسير آن
در بيان واژه ي مؤوده، آورده خبر
قصه پر غصه اي از اعترافات عمر
قلب سنگ و صخره را هم غرق آتش كرده است
زاده ي خطاب ياد از خاطراتش كرده است
گفت من را بود عصر جاهليت دختري
شيرخوار نورسي، از برگ گل نازكتري
مادرش در ابتدا پنهان نمودي از منَش
تا كه ديدم بافه ي قنداقه را در دامنش
طفل را از تنگ آغوشش در آوردم به قهر
بردم او را سوي صحرا گوشه اي بيرون شهر
شيرخوارم را به دست چپ گرفتم در بغل
چاله اي كندم به دست ديگرم در آن محل
گِرد انگشتم، تمام مشت خود را مي فشرد
خاك را با دست خود از روي ريشم مي سترد
او نمي دانست بابا قصد جانش ميكند
زنده زنده بين اين چاله نهانش ميكند
با غضب بي اعتنا بر خنده ي دلجوي او
ريختم خاك سيه را با دو دستم روي او
*
آنكه با نوزاد خردش اين چنين تا مي كند
واضح است اينكه چه ها با جان زهرا مي كند
شاعر: دکتر محسن رضوانی
نظرات