قطع کن ریشهی تاریک یهود و صهیون
مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد است
حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است
چند روز است که قوتِ همهی ما آه است
دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است
گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ
آهِ مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ
کودکی بر اثر ترس، تنش میلرزد
چشمهایش شده خیره، بدنش میلرزد
مادری روی زمین در بغلش فرزندیست
آخرین بار به زحمت به لبش لبخندیست
کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند
آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند
صاحب العصری و این عصر، دلت را خون کرد
غزهی سوخته در حصر، دلت را خون کرد
شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟!
تو اراده بنما تا که ورق برگردد
ای که ویرانگر هر ظلم و فسادی هستی
تو یداللهی و مافوق ایادی هستی
چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم!
گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم
عزم ما در صف پیکار شبیه صخره است
بر مُریدان ابالفضل، شهادت فخر است
بکش از قبضهی خود تیغ دو سر را بیرون
قطع کن ریشهی تاریک یهود و صهیون
آخرین ناجی و مونس! به رقیه برگرد
پسر حضرت نرجس! به رقیه برگرد
شاعر: محمدجواد شیرازی
حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است
چند روز است که قوتِ همهی ما آه است
دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است
گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ
آهِ مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ
کودکی بر اثر ترس، تنش میلرزد
چشمهایش شده خیره، بدنش میلرزد
مادری روی زمین در بغلش فرزندیست
آخرین بار به زحمت به لبش لبخندیست
کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند
آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند
صاحب العصری و این عصر، دلت را خون کرد
غزهی سوخته در حصر، دلت را خون کرد
شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟!
تو اراده بنما تا که ورق برگردد
ای که ویرانگر هر ظلم و فسادی هستی
تو یداللهی و مافوق ایادی هستی
چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم!
گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم
عزم ما در صف پیکار شبیه صخره است
بر مُریدان ابالفضل، شهادت فخر است
بکش از قبضهی خود تیغ دو سر را بیرون
قطع کن ریشهی تاریک یهود و صهیون
آخرین ناجی و مونس! به رقیه برگرد
پسر حضرت نرجس! به رقیه برگرد
شاعر: محمدجواد شیرازی
نظرات