یک کعبه و گودال غرق خون مطافش
عاشق شدن آوارگی دارد
دلبستگی بیچارگی دارد
خواهی اگر رمزی بگویندت از این حال
ای دل بیا افتان و خیزان سوی گودال
یک کعبه و گودال غرق خون مطافش
شمشیر و تیر و سنگ و نیزه در طوافش
در طوافش
الله الله محشر کبری به پا شد
الله الله من نمیگویم چهها شد
پایمال چکمهها عرش خدا شد
سرور و سالار هستی سرجدا شد
بیشتر شود کاش، گرد و خاک مقتل
تا نبیند او را، خواهرش از آن تل
آرامشی در چهرهاش پیداست
دور و برش گرچه پر از غوغاست
مویش پریشان خونفشان در دست باد است
ذکر لبانش کاف،ها،یا،عین،صاد است
از چه شاد است؟
ای مسلمانان ره دین این نباشد
تشنه کشتن رسم این آیین نباشد
آی مردم! محتضر آداب دارد
آی مردم! سینهاش سنگین نباشد!
بیشتر شود کاش، گرد و خاک مقتل
تا نبیند او را، خواهرش از آن تل
یا دهر اف لک من خلیلی
کم لک باالإشراق والاصیلی
ای روزگار! از تو ندیدم بیفاتر
دنیا! ندیدم از تو هرگز بیحیاتر
بی حیاتر
ای زمین! بازار این جان آسمان است
ملک دنیا رایگانش هم گران است
راهیام من، هر که میخواهد بیاید
خط خونم رهنمای عاشقان است
این شما و این راه، سابقوا إلی الله
خونبهای ما اوست، وحده... هوالله
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
دلبستگی بیچارگی دارد
خواهی اگر رمزی بگویندت از این حال
ای دل بیا افتان و خیزان سوی گودال
یک کعبه و گودال غرق خون مطافش
شمشیر و تیر و سنگ و نیزه در طوافش
در طوافش
الله الله محشر کبری به پا شد
الله الله من نمیگویم چهها شد
پایمال چکمهها عرش خدا شد
سرور و سالار هستی سرجدا شد
بیشتر شود کاش، گرد و خاک مقتل
تا نبیند او را، خواهرش از آن تل
آرامشی در چهرهاش پیداست
دور و برش گرچه پر از غوغاست
مویش پریشان خونفشان در دست باد است
ذکر لبانش کاف،ها،یا،عین،صاد است
از چه شاد است؟
ای مسلمانان ره دین این نباشد
تشنه کشتن رسم این آیین نباشد
آی مردم! محتضر آداب دارد
آی مردم! سینهاش سنگین نباشد!
بیشتر شود کاش، گرد و خاک مقتل
تا نبیند او را، خواهرش از آن تل
یا دهر اف لک من خلیلی
کم لک باالإشراق والاصیلی
ای روزگار! از تو ندیدم بیفاتر
دنیا! ندیدم از تو هرگز بیحیاتر
بی حیاتر
ای زمین! بازار این جان آسمان است
ملک دنیا رایگانش هم گران است
راهیام من، هر که میخواهد بیاید
خط خونم رهنمای عاشقان است
این شما و این راه، سابقوا إلی الله
خونبهای ما اوست، وحده... هوالله
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
نظرات